د لوی، مهربان او بخښونکي خدای په نامه

افغانستان در چنگال مسیحیت و تهدید تشیع

همايون غفوري 27.09.2009 13:12

اینکه امریکا وغرب بعد از ناامید شدن از تکتیک های اسلام ستیزی به وسیله های مختلف ، اکنون رو به این آورده اند تا زعامت عالم اسلام را به شیعه های جهان تحت رهبری ایران تسلیم کنند ، درین هیچ عاقلی شک ندارد . جهان شاهد این واقعه در عراق بود و همه دیدند که امریکا با تبلیغات دروغین دشمنی با ایران ، بالاخره دولت خلفا را به ایران سپرد . اینکه امروز نوری مالکی به شکل یک سمبول اقتدار را بدست دارد ، مگر همه میدانند که محرک نوری مالکی و حزب مجوسی اش همان ایران است .

اما نقطه ایکه تا کنون مردم جهان و خصوصا مردم رنجدیدۀ افغانستان ازآن غافل است ، این است که قدم دوم و شکار دوم امریکا افغانستان است . او میخواهد با تبلیغات دروغین دشمنی با ایران توجه مردم جهان را از هدف اصلی اش منحرف ساخته در خفا و پس پرده فعالیتهای خود را مبنی بر تسلیم نمودن افغانستان به شیعه های ایران سرعت بخشد . هدف بزرگ امریکا از ماورای این دسیسۀ بزرگ این است که اکنون و بعد از کوششهای متعدد در راستای از بین بردن اسلام از بین جوامع اسلامی ، غرب درک کرده که اگراسلام را ازبین بردن هدف باشد ، نباید مستقیما با او رویارویی کرد ، زیرا که از ابتدای رسالت اسلام تا کنون ، هیچ قدرت روی جهان نتوانسته با اسلام و مسلمانان راستین رویارویی کند . سپس از قدیم الایام بخاطر فتنه انگیزی ، مذهب شیعه را ساختند و در هر نبرد علیه اسلام و علیه خلافت اسلامی از همین مذهب استفاده کردند . که امروز هم میخواهند همین حربه را در مقابل اسلام استعمال کنند . تا باین وسیله از یک سو سد راه نشر اسلام در غرب واقع شوند و از سوی دیگر مسلمانان را در مورد دین شان بی باور کنند و یک عقیدۀ فاسد و مفسد فطرت را برایشان بنام اسلام تقدیم کنند .
از جمله فعالیتهای امریکا در افغانستان مبنی بر تسلیمی زعامت این کشور به شیعه های افغانی که در دراز مدت این عمل – طبق پلانگذاری آنها - به تسلیمی افغانستان به ایران خواهد انجامید ، از جملۀ این فعالیتها میتوان به مصرف رساندن مبالغ هنگفت از طرف بنیاد های شیعی را شمرد که در قصبه های غریب و لاچار سنی نشین افغانستان صورت میگیرد .
مگر یک پدیدۀ خطرناکتر ازین که درین اواخر ظهور کرده اینست که رسانه های مربوط به شیعه ها ، برنامه های دینی تقدیم میکند . البته پخش برنامه های دینی از سوی رسانه ها پدیدۀ خوبی است و همه رسانه ها باید وجیبۀ دینی خود را درین راستا ادا کنند . مگر چیزی که من خطرناک نامیدم این است که تلویزیون آریانا برنامه های مذهب شیعه را به قسمی تقدیم میکند که ناخواندگان و مردمان دور از علم ، بالاخص علوم شرعی که تقریبا نود در صد جامعه افغانی را تشکیل میدهد ، فریب آن را خورده هر آنچه که برایشان تقدیم شود آنرا شریعت بپندارند و به آن عمل کنند . و نیرنگی که دست اندر کاران ادارۀ تلویزیون ازآن استفاده میکنند این است که تقدیم کنندۀ برنامه سنی و مهمان شیعه و یا عکس آن تقدیم کننده شیعه و مهمان سنی میباشد تا به مردم ظاهر کنند که این دو مذهب یکی است و هیچ اختلافی بجز چند اختلاف فقهی بین اینها وجود ندارد !
وقتیکه تقدیم کننده شیعه و مهمان یا مفتی سنی باشد ، نصف هدف شان برآورده میشود . به معنای اینکه با این عمل چنان نمایان میکنند که پیروان هردو مذهب برادر اند . اما اگر تقدیم کننده سنی و مهمان شیعه باشد ، اینجاست که باید صدای زنگ خطر به گوشهای مسلمانان برسد و متوجه شوند تا نشود در دراز مدت مذهب اصلی اهل سنت آهسته آهسته به یک مذهب مخلوط از نظریات سنی و عقاید شیعی و عبادات شیر و شکر مبدل گردد . روز دوشنبه تاریخ بیست و چهارم رمضان 1430 بعد از نماز عصر نزدیک وقت افطاری ، تلویزیون آریانا برنامۀ دینی داشت . مهمان برنامه یک دختر سنی بود که با چادری ایرانی میزبانی برنامه را اجرا میکرد . و مهمان و یا به اصطلاح مفتی برنامه یک دختر شیعه ( هزاره ) بود که با لهجۀ کامل ایرانی صحبت میکرد . البته این موضوع بحث نیست که چه پوشیده بود و به کدام لهجه صحبت میکرد . این مسئلۀ شخصی است و هر فردی که در هر جامعه ای تربیه شود ، ناگزیر لهجه و فرهنگ آن جامعه را بخود میگیرد . خصوصا وقتیکه درآن جامعه تولد شده باشد . و اکثریت مطلق شیعه های مناطق هزاره نشین امروزی افغانستان ، ولاء و وابستگی شان به فرهنگ و کلتور جامعۀ ایرانی ، قویتر از احساس افغانیت است . که این را همه مردم با چشم سر میبینند . و چیزیکه درینجا مورد انتقاد شدید من است و میدانم که خطراتش بیشتر از ولای مذهبی و کلتوری آنها به ایران است ، اینست که آن تقدیم کنندۀ برنامه که دختر سنی است و با چادری ایرانی ظهور کرده ، از دختر شیعه که سمبول مکمل ایرانی است ، میپرسد که در ایام دهۀ اخیر رمضان چه اعمالی فضیلت بیشتر دارد ؟ و یک روزه دار این ایام و شبها را چگونه سپری کند تا نایل اجر بیشتر گردد ؟ و در شب قدر چه دعا ها باید خوانده شود ؟ متوجه باشید که سوال کننده نمیگوید که مطابق مذهب شیعه یا سنی . و نه هم مهمان واضح میکند که مطابق مذهب شیعه این اعمال بهتر است و ثواب بیشتر دارد ! بلکه به صورت عموم جواب میدهد که درین شبها ، دعای جوشن کبیر و دعای ابو حمزۀ ثمالی را بار بار بخوانید اجرش زیاد است . اکنون با معرفی کردن دعای جوشن کبیر و دعای ابو حمزه ثمالی و دعای عاشورا ، نمیخواهم موضوع را طولانی کنم ، فقط همینقدر میگویم که این دعا ها از سر تا به آخر مبنیست بر شرکیات و دشنام و لعن گفتن به صحابه و تشویق شیعه ها به انتقام گیری خون حسین از سنیان .
خوب ... اکنون ببینید که یک فرد ناخوان مگر دیندار افغان که این برنامه را میبیند ، و چنین فتوا ها را میشنود ، چه خواهد کرد ؟! آیا به مرور زمان - ولو تا دراز مدت - این دعاها و این شیوۀ عبادت دارای بازار گرم نخواهد بود ؟ خصوصا وقتیکه موج تصوف - برادر زادۀ مذهب شیعه - در اثر خواب غفلت مسلمانان اصیل و پیروان حقیقی دین اسلام - روزبروز بازارش گرمتر شده میرود . و وزرای کلتور و فرهنگ دولت که اشخاص صوفی مشرب و چیده شده برای همین هدف میباشند ، در تلویزیون ملی هم پروگرامهاییکه تقدیم میکنند ، همه ساز و سرود قوالی و قبر پرستان میباشد . ما همه شاهد بودیم که شبهای رمضان و خصوصا شبهای دهۀ اخیرش که شب قدر در یکی ازین شبها واقع میباشد ، شاهد بودیم و دیدیم که تلویزیونهای افغانی و در رأس آنها تلویزیون ملی چه گل پاشیدند . تمام امت در همه کشور ها ، روبسجده افتاده قیام اللیل میکردند و رسانه های سمعی و بصری بطور زنده قیام اللیل را نشر میکرد . مگر تلویزیون ملی ما چند کنسرت مطرب های قبر پرست را بنام حفل های رمضانی تقدیم میکرد ، و بمردم وانمود میکرد که ما برنامه های اسلامی تقدیم میکنیم ، حتی که برنامه های موسیقی ما هم شیوۀ اسلامی دارد !
این است اسلام وزرای این کشور و این هم شب بیداری های تعبدی این ملت . با ساز و سرود جنت میخواهند بروند ! اسماعیل هنیه که یهود ها تشنۀ خونش اند ، هر شب یک مسجد را انتخاب میکند ، تا امامت تراویح و قیام اللیل کند و زندگی اش را و حتی عبادتش را با ملت خود شریک کند . اما کشور ما که رهبران سیاسی اش یکوقت در کنفرانس ها میگفتند که بعد از تحریر افغانستان ، قدس را نیز آزاد میکنند . مگر دیدیم که کشور و ملت را فروختند . و اکنون میدان را به ایران خالی کرده اند ، تا یک مقدار تشنگی دینی که نزد این ملت باقی مانده ، آن تشنگی را هم ایران رفع کند . و این تشنگان را از آب تشیع سیراب کند .
مردم افغانستان دراثرخیانتهای پیهم حکومتهای غیر شرعی و لادین ، از دین خود بکلی بیخبر اند . بیست فیصد یا کم و بیش ازین ، شاید اندک بدانند که اسلام یعنی چه و خدارا چگونه باید عبادت کرد . متباقی همه باوجود دینداری و عشق به دین و تدین ، مگر در حالت لاعلمی از اساسات اسلام و شریعت نمیدانند که اسلام چیست و خدارا چرا و چگونه عبادت کنند . پس این هشتاد فیصد اگر تنها شیعه ها را در میدان می یابند و میبینند که همینها در کارهای خیریه پیشتاز اند و از لابلای کارهای خیریه تبلیغات دینی شیعی را هم پیش میبرند و برنامه های دینی مطابق مذهب شیعی ولی در غلاف دین مشترک بین شیعه و سنی ، تقدیم میکنند ... پس ببینید که در آیندۀ نزدیک نسل جدید با چه دینی روبرو خواهد بود و میدانهای تنافسی در دشنام دادن به صحابه و اعلان براءت از صحابه چقدر وسیع خواهد بود و چگونه شرکیات جای عبادات را خواهد گرفت ؟
مسئولیت این بدوش کیست ؟
آیا سیاف ، ربانی ، مجددی وووو که تا هنوز هم دعوای حمایت دین و ناموس را دارند ، آیا اینها مسئول نیستند ؟ سیاف که در روز برگزاری هفتۀ شهید ، در تالار خیمۀ لویه جرگه باز هم با همان لهجۀ سحری و فریب دهنده اش میگفت که ما هنوز نمرده ایم زنده استیم … و تمام افتخارات این ملت مجاهد را به چند تاجر دین منسوب کرد و گفت که امروز حالات چنان آمده که هر کس و ناکس شعار میدهد که مرگ بر مجاهدین . و میگفت که این کشور را ربانی و مجددی و مولوی نبی و فلان و علان آزاد کرده و این افرادی که به ضد مجاهدین شعار میدهند ، اینها هنوزتولد نشده بودند که حضرت صاحب زندانی بود . پدرهای شان تولد نشده بودند که استاد ربانی مهاجر شده بود . ازین قبیل سخنان گفت . اگر چه افتخارات مهم مجاهدین را فقط به همین چند شخصیت منحصر نمود ، مگر باز هم وقتیکه میخواست بگوید که همین رهبران جهاد بودند که در مقابل نظام کمونیستی قرارگرفتند و این ملت را ازکمونیست شدن نجات دادند ، وقتیکه میخواست چنین بگوید ، زبانش بند شد و نام " کمونیست " را بزبان آورده نتوانست و بجای آن لفظ " دهری ها و ملحدین " را استعمال کرد . بخاطریکه اگر کمومنیست میگفت ، فردا در پارلمان با گلاب زوی و تنی چگونه روبرو میشد . زیر چت برابری و ( برادری ! ) چگونه با آنها مصافحه میکرد .
مگر ای شیخ سیاف ! گذشت ایام این سخنها و این نیرنگ ها . امروز همان افرادی را که بدست خود تربیه کردی و تربیه درآنها ثمر داد ، همانها صاحب لوای حق شدند و پرچم دعوت بسوی حق را بلند افراشتند . مگر افسوس که بجای اینکه آن نهالهای دست نشاندۀ خود را باغبانی میکردی و زیر بال خود ایشان را حمایت میکردی ، امروز آنها را در آفتاب سوزان و در مسیر طوفان تنها گذاشتی . حتی روزی که اندک دشواری آمد آن نهالها را ارزان فروختی و از عده ای هم براءت کردی و از شناسایی ایشان انکار کردی . و ندانستی که آصف محسنی و کریم خلیلی و محقق و ان جی او های غربی یکی بعد دیگری آن نهالها را خریدند و دارند میخرند و در آنها پیوند مذهب شیعی کرده به بازار دعوت بسوی شرک و قبر پرسی و صحابه ستیزی سوق دادند .
استادان محترم و قابل قدر سیاف و ربانی !
این ملت و جهاد این ملت نزد شما امانت خدا بود . مگر سخت خیانت کردید . در حق ملت و در حق جهاد . ربانی در مجالس عزای شیعه ها در تکیه خانه حاضر میشود و دشنام صحابه میشنود ! و استاد سیاف " محقق " را استاد میگوید . ای شیخ سیاف ! آیا این محقق همان محققی نیست که یک وقت معاون عبدالعلی مزاری بود و در جنگهای اینها صد ها مجاهد اتحاد را قربان کردی ؟ بخدا شرم است .
اگر چه من در مقام شاگردی قرار دارم و شما در مقام استادی ، و اگر چه میدانم که بسیار مجبور هستید و ساحه بالایتان تنگ است . مگر از باب ( و ذکر فان الذکری تنفع المومنین ) و از باب ( الدین النصیحة ) و از باب اخلاء مسئولیت باز هم برایتان میگویم که علی الاقل از اسماعیل هنیه غیرت بیاموزید که در زیر سایه بزرگترین دشمنش ، یهود ، شبها را علنا و با پخش زنده و مستقیم از طریق رسانه ها در عبادت سپری میکند . نه تنها همین قدر . بلکه امامت تراویح و قیام اللیل میکند و باین وسیله یهود را چیلنج میدهد . اما شما بخاطر کسب رضای امریکا و یا بسبب خوف از امریکا ، کمونیست را کمونیست گفته نمیتوانید . دشمن را دشمن گفته نمیتوانید . ای شیخ سیاف ! آیا تو همان سیافی هستی که در کنفرانسهای اسلامی جهان ، گوربچوف و ریگن و قذافی و یاسر عرفات را مستقیما هشدار میداد ؟ و یا این کدام سیاف دیگروتقلید آن سیاف است ؟ که امروزاز ترس جان ، دشمن دینش را دشمن گفته نمیتواند ؟ آیا تو همان سیاف هستی ؟ یا او در جبهات جاجی شهید شده و در پهلوی عبدالله عزام و استاد احمد زی و تمیم عدنانی ، دفن شده ، و این که امروز عضو پارلمان است ( فوتو کاپی ) آن سیاف است . این سیاف اصلی است و یا آن سیاف اصلی بود ؟ به گفتۀ مردم " په دوو کی دی حیران کړم "
بهترین فرصت برای دعوت است . راه دعوت را پیش گیرید و سیاست و تجارت را بگذارید . بس است . بخدا رجوع کنید . او غفور و رحیم است . عمر در مراحل اخیرش رسیده .
و یک نصیحت افغانی و کردکی هم به شیعه ها و مدیران رسانه های شیعه مشرب در افغانستان دارم : این ملت سنی است و این کشور سنی است . مذهب شیعی کدام اصل تاریخی درین کشور ندارد . شیعه های موجود در اثر حوادث متعدد تاریخی درین کشور جا گرفته اند . پس نباید مهمان صفتی شانرا فراموش کنند . تا نشود که میزبان شیوۀ دیگری اختیارکند . حالاافغان هستید . و کوشش هم کنید که افغان باشید . شیعه باشید ، مگر افغان . هیچ کس حق ندارد که به مذهب تان تعرض کند . مگر شما هم رموز دینی 95% این کشور را مورد اهانت قرار ندهید . و نه هم کوشش کنید که دیگران شیعه شوند . به ضرب المثل بسیار مشهور کشور که میگویند " شعله ات را بخور پرده ات را بکن " عمل کنید . همین که خود شیعه هستید ، به همین اکتفا کنید و دیگران را بگذارید که پیرو مذهب شان باشند . به این مغرور نشوید که امروز در پناه امریکا و غرب و آزادی بیان قرار دارید . اینها همه امور اضطراری اند که عنقریب زایل میشوند . فردای تانرا مأمون کنید . همانطور که سابق بودید و ضرر تان به کسی نمیرسید ، همانطور باشید . مگر ظلم و ذلتی که حکومتهای لادینی گذشته بالایتان رواداری داشت ، آن ظلم و ذلت را هم قبول نکنید . برای حفظ کرامت انسانی تان تا آخر بجنگید . مگر هیچوقت کوشش نکنید که همه ملت افغان شیعه شود . این کار محال است . ایران را بگذارید که از جانب خود هر چه میخواهد بکند ، هر حربه که در جعبه دارد استعمال کند . مگر شما هرگز آلۀ دست شان قرار نگیرید . در امن باشید و خواهان امن دیگران باشید . تا فضای امن عام گردد . و دست به دست سنی ها داده یکجا در مقابل دشمنان وحدت ارضی و ملی افغانستان در نبرد بپردازید ، ولو که آن دشمن ، پاکستان باشد یا امریکا باشد و یا ایران .