د موضوعګانو سرپاڼه

هنر،‌ادب او پښتو نحوه

دشعر ژوروالی

أبوخليل قدوسي
18.04.2011

چون چراغ لاله سوزم در خيابان شما
ای جوانان عجم جان من و جان شما

غوطه ها زد در ضمير زندگی انديشه ام
تا بدست آورده ام افکار پنهان شما

مهر و مه ديدم نگاهم برتر از پروين گذشت
ريختم طرح حرم در کافرستان شما

تا سنانش تيز تر گردد فرو پيچيدمش
شعلۀ آشفته بود اندر بيابان شما

فکر رنگينم کند نذر تهی دستان شرق
پارۀ لعلی که دارم از بدخشان شما

ميرسد مردی که زنجير غلامان بشکند
ديده ام از روزن ديوار زندان شما

حلقه گرد من زنيد ای پيکران آب و گل
آتشی در سينه دارم از نياکان شما

مشعل اميد ما بر طاق اين ايوان بود
کاخ فردای وطن ثابت برين بنياد بود

قدرت فردای ما بر همت امروز ماست
همچنان کامروز ما آوردۀ ديروزماست

ماضی ما مظهر صد پرده ساز و سوز ماست
سير تاريخ وطن استاد پند آموز ماست


OK
This site uses cookies. By continuing to browse the site, you are agreeing to our use of cookies. Find out more