از هموطنان عزیز می خواهیم به خاطر نفع چند مدیر ناکام، کاسه ی داغتر از آش نشوند. در همین مثال لویه جرگه ی مشورتی، اعضای چهل سال بحران از چپی و راستی با اشتیاق از مزایای مالی و معنوی جرگه، استفاده ها کردند.  

ریاست جرگه با سخنرانی های تبلیغاتی سیاف که در تمام آن ها روی قدسیت تنظیم های خاص (جمعیت- شورای نظار) تاکید می کرد، بخشی از تلاش های شبانه روزی غنی بود که آرزو داشت تمام جناح های درگیر در فجایع چهل سال اخیر در جرگه ی فرمایشی او سهم بگیرند.  

تعویض مُهره های تنظیمی از مشهور و غیر مشهور، اگر جزو بازی های کثیف سیاسی باشد، همچنان میلان افرادی را ثابت می کند که می پنداشتیم از فساد تنظیمی کناره می گیرند.  

اخبار حاکی اند که آقای غنی برای جلب تنظیم های فاسد برای مشروعیت جرگه ی ناکام، بیش از تماس با سیاف، زحمت کشیده است. فرق او در استخدام جناح های فاسد در این است که دوست ندارد با تقابل پیرسالار ها از نشه ی رهبری به اصطلاح مقتدر بیافتد. در این راستا تعیینات کودکسالاری که خوشبختانه با اعتراضات منطقی و جمعی افغان ها بطی شده اند، خلق فساد اداری نیز شمرده می شوند؛ زیرا عدم تجربه، کفایت کودکان جدیدالشمول را دشوار می سازد.  

تا آخرین روز های جرگه ی فرمایشی، عطش ارگ برای حمایت های تنظیمی، کاسته نشد. تعابیر سیاسی از موضع افراد متشخص تنظیمی که بالاخره از زبان سیاف، دعوت داکتر عبدالله را نوید می داد، نباید از چشمان مردم پنهان بمانند که به جای منافع ما، بازی های سیاسی با استفاده از ارزش ها و اوقات، فقط برای بقای مدیریتی ست که حتی مایل به کمترین اصلاحات نیست.  

دلخوری های تنی چند، فقط به استخدام خود آنان منجر شده است. این که چه کسی از این دلخوران به ارگ رفته اند و چه کرده می توانند، مشاهده ی فهرست حامیان عبدالله، مزاری، مسعود، ستمیان و چند گوساله ی تبار ما که با کله های خالی پشتو می گویند و دستار هایی با چند متر تکه می بندند، دردی را دوا نمی کند. یک ورود کوچک به یک دایره ی دولتی، فاجعه ای را بازگو می کند که تا به ارگ می رسد. هراس جمعی افغان ها از گذشته های سیاه و نفرت آنان از چپ و راست سالیان بحران، شانس های به اصطلاح خدایی حکومت اند که صدای ناراحتی عامه را کم می سازند. 

کار ما در حوزه ی رسانه است. مثال رسانه یی حکومتی که دربست از خیرات حمایت های احساساتی هموطنان و مردم بهره می برد، گزینه ی فولش سالاری حکومت را زیر سوال می برد که با استخدام آن همه آدم، نمی توانند قناعت مردم را فراهم آورند. 

ما در 18 سال اخیر شاهدیم که گروها و افراد فاسد باوجود انتقادات و تمسخر بر نظام، از مزایای آن چشم نپوشیده اند. بدبختی در این است که از دعوت تنظیمی، تنظیمیانی استفاده می کنند که شان حکومت و دولت را پایین می آورند. نگرانی عمده ی افغان ها از فساد تنظیمی، دعوت از مفسدان تنظیمی است.  

یاوه سرایی سیاف برای ارجحیت مجاهدینی که نسل شان منقرض شده است و مراثی نویسنده گان و شاعرانی که به نام قوم و زبان از تنظیم های فاسد حمایت می کنند، نیرو های ریزرفی آماده اند که با نفرت از افغانستان و افغان بودن، از مزایای آن استفاده  خواهند کرد.  

در جرگه مشورتی غنی، هیچ مورد مهم تطهیر سیاسی رونما نشده است. اگر زاده گان چهل سال بدختی های افغان ها لویه جرگه ی غنی را حمایت می کردند، مانند صد ها تن دیگر در آغوش مهر رییس دولت جا می گرفتند.  

توجیه مزایای جرگه ای که گویا طرف منافع را گرفت، در فضای پُر التهاب افغان های حساس که روی ذهنیت های ملی کار می کنند و مخاطب آن ها نیز هزاران افغانی اند که کار آنان را اجتماعی می سازند، هیچ چیز نو نیست؛ یعنی اگر مرغ مقلد لویه جرگه ی غنی را بپذیریم، باید روی زحماتی خط بکشیم که در سالیان اخیر، واکنش های به جای ما جهت تنویر مردم بودند.  

سماجت غیر منطقی حکومت با اغماض واقعیت های پیرامون، مسوولان بلندپایه را به تضرع بیشتر می کشاند. شک ندارم که بخش های دیگر سریال جلب و جذب از جمله فساد تنظیمی رونما می شود. 

اگر صداقت طرد واقعی فساد وجود دارد، چه نیازی به پخش  تکراری اخباری ست که رییس دولت به هر بهانه، بلندپایه گان تنظیمی و دخیل در بحران را خواسته و مشوره می خواهد. در حکومت رییس جمهور کرزی، دهن آنان را با پول های خارجی سرویس می کردند، اما در این حکومت سعی می شود برای مشروعیت سیاسی، مفتی شوند. ریاست جرگه ی مشورتی صلح با سیاف، نمونه ی واضح دعوت از فساد تنظیمی بود.