استفاده های سیاسی و ابزاری از ارزش های تاریخی و فرهنگی، به خصوص لویه جرگه، حتی شامل چپی ها و راستی های دوران بحران می شود. در طول نضج تاریخی این    پدیده ی مقدس که به گونه ای اصل آسمانی «شورا» در قرآن کریم را توجیه می کند و با  منطق آن در جامعه ی اسلامی ما تعمیم می یابد، افزون بر راهگشایی، سوگمندانه کسانی را نیز ترغیب کرده است از آن سوء استفاده کنند. 

لویه جرگه ها تا قبل از هفت ثور، ولو گاهی به منظور سیاسی بهره برداری شده باشند، اما براساس اصول آن ها که نباید ابزاری استفاده شوند، مانع شده بودند به کثرت استعمال کاذب برسند. 

پس از جرگه ی دوران ساز تاریخی که اعلی حضرت احمدشاه بابا (رح) را روی کار آورد و در پی آن تمامیت ارضی کشور به یک واحد مسجل سیاسی دنیا مبدل شد، جرگه های ضد استعمار انگلیس و جرگه های مهم سلطنت اعلی حضرت شاه امان الله (رح) که مولفه های حقوقی چون قانون، پرچم، اتباع و موارد مهم دیگر را در پی داشت و به تعقیب آن جرگه های مهم تقابل با ارتجاع اول و بالاخره مثال هایی که در سلطنت اعلی حضرت شاه محمد ظاهر(رح)، مهمترین قانون اساسی افغانستان در سال 1342 را خلق کردند، جرگه ها به خصوص لویه جرگه ها با تقدس بسیار، اکثراً از لوث بازی های سیاسی برکنار مانده بودند. آن چه در  قسمت وسیله قراردادن مثبت جرگه ها بسیار اهمیت داشت، اعتقاد به ارزش فرهنگی و تاریخی آن هاست.  

آقای غنی با زیر سوال بردن تاریخ افغانستان در کنر، با حرص تمام به لویه جرگه، رو آورده است. سوال ما این است که اگر آن چه جناب شان افاضه کرد درست است، چرا به ارزشی توسل جسته که به گونه ای آن را زیر سوال بُرده بود.  

جرگه، ارزش تاریخی تبار احمدشاه، تیمورشاه و تمام زعمایی ست که تا هفت ثور، افغانستان را با تسجیل جهانی آن به شما میراث گذاشته اند. در حالی که تحریم رقبای ارگ، لویه جرگه ی اشرف غنی را برای اولین بار از امتیازی محروم می کند که در نمونه های قبلی، حتی در حد غیر مشروع، اما از طرف ها مطرح و مشهور به این حد (یک طرف بودن) تهی نبودند.  

چنان چه تنقیدات عوام وارد می شوند که حتی بزرگ ترین ارزش تاریخی و فرهنگی ما نیز در حد کمپاین انتخاباتی یک تیم ناکام به سُخره گرفته می شود، ما به کسانی اعتراض می کنیم که اگر تاریخ افغانستان، چنانی که آقای غنی زیر سوال برد، مشکل دارد، ارزش هایش را نیز به مردمی بگذارید که به آن اعتقاد دارند.  

ابزاری ساختن یک فرهنگ مقدس که با فی نفسه ی قرآنی آن، مردم به شورا رای داده اند تا از تعقل جمعی، حرف یک سو و یک شخص بر همه تحمیل نشود، بدتر از خبط هایی ست که امثال غنی تاکنون مرتکب شده اند.  

حکومت با کارنامه های درخشان استخدام افراد پشتون ستیز (نمونه ی سمیع حامد)، زیر سوال بردن بزرگان، تاریخ و تک رویی هایی که هرگز گمان نمی کردیم کسی به نام به اصطلاح دومین متفکر جهان، آن قدر بالای مغز خودش حساب باز کند که هرچند تصحیح اغلاطش از توان سواد فرهنگی ارگ بیرون است، اما در بازی های ملوث سیاسی، همچنان به حبل المتین افغانی چنگ می اندازد. 

بهتر است قبل از خوار شدن لویه جرگه ی فرمایشی اشرف غنی، به وسیله ی دیگری رو آورند که افغانی نباشد؛ زیرا عادت ارزش گریزی تحصیل کرده گان خود ما نیز در فجایع افغان ستیزی نقش داشته است. از همه مهم تر، نگرانی در حال افزایش ملت می باشد که پس از پایان جرگه ای که از همین اکنون پیداست باعث افتضاح می شود، ما را در منگنه نیاندازند تا جهت تقابل با انگل های سیاسی، ناچار وقت بگذاریم با دفاع و توجیه ارزش ها، از مفاد زحمات ما ارگ نشنیان بی کفایت و دالرخوران دو تابعیته ای سود ببرند که در کسوت دکتور، پروفیسور، دانشمند و متفکر کم نیستند، اما از ارائه ی یک جواب مقنع نیز به افغان ستیزان قاصر اند یا فرار را بر قرار ترجیح می دهند. من از این قماش افراد حکومتی کم ندیده ام که برای کسب اقتصادی، بدترین توهین های رو در رو را نیز توجیه می کنند. اینان اگر مهارگسیخته گی فرهنگی- رسانه یی کنونی نباشد، عقب کدام توجیه اخلاقی، حقوقی و فرهنگی پنهان می شوند تا از تقابل با دشمنانی فرار کنند که با هر عقب نشینی در برابر آنان، با گستاخی بیشتر، حتی به حُسن نیت یا ترس افرادی احترام نمی گذارند که بازار درآمد های آنان را گرم کرده اند.  

خدا کند لویه جرگه ی فرمایشی، لغو شود؛ زیرا بار دیگر از یک ارزش عظیم و معتبر افغان ها سوء استفاده می شود.