در بحران سیاسی سالیان اخیر، بحران اعتماد نیز به دغدغه ی خاطر مردم ما مبدل شده است. حضور طیف به اصطلاح تکنوکراتان، افغان ها را امیدوار کرده بود که با کنار ماندن آنان از زمینه ی ویرانگری و کشتار، احیای پُل های فکری با قبل از  هفت ثور، پیش از همه به تطهیر سیاسی می انجامد؛ هرچند بودند و استند کسانی که صادقانه سعی کردند افغان ها از هر طیف و هر گروه قومی، به خصوص بی طرف ها با راهیابی در سیستم، طرف مردمی را سنگین بسازند، اما جاذبه های قدرت، امکانات و اعمال نفوذ، میزان اعتماد به طیف تحصیل کرده را نیز کاهش داده اند.  

تداخل اجباری جناح های درگیر در بحران یا فاجعه ی کشور تنظیم ها، حزبی ها و وابسته گان بیگانه را در عدم مساوات سیاسی به این لحاظ که با کنار ماندن طالبان، خوب بود دوسیه ی تنظیم ها نیز بسته می شد، به مُخل دایمی دیگر مبدل کرد که تا مغز استخوان مملکت رسیده اند. 

یک گروهک کوچک، فقط به این نام که در برابر طالبان موضع دارند، شریک طفیلی نظام شدند. بدتر از همه انعطاف جامعه ی جهانی و تبانی طیف تحصیل کرده که برای نوع  دیگر حیف و میل، نیاز به شرکای جنگی داشتند، آلوده گی سیاسی نظام افغانستان را به مرض مسری مبدل کرده است. به این دلیل، بازی با شئونات تاریخی، حتی به حد افرادی رسید که در رویداد خبری رییس جمهور در کنر، بسیار عذاب آور بود.  

هنوز چند روز از زیر سوال بردن تاریخ افغانستان نگذشته بود که چیزشناسی سیاسی ارگ، وارد مرحله ی دیگر عذاب شد. بعضی روش ها و برخورد های ارگ که نافی یکدیگر اند، اما همیشه به ضرر کل افغان ها منتهی می شود، ما را به شک می اندازد که طیفی از تحصیل کرده گان، به خصوص از خارج آمده، در فرصت های مدیریت افغانستان، این جا را مقطعه ای می دانند که هرچند ریسک دارد، اما خیلی سودآور است.  

ماجرا های زد و بند های تحصیل کرده گان با تنظیم ها برای تقسیم پول و قدرت، به حد راضی نگه داشتن بدترین مجرمان و جنایتکاران رسید. اهداء و تفویض مدال ها و القاب که با روز های مخصوص اپدیت می شوند، خوشبختانه مردم را بیدار می کنند با تداعی آن ها بدانند نباید فقط به ملاک تحصیل قایل باشند. زعیم این جا باید سرد و گرم دیده ای  باشد که ضمن تحصیل، سواد فرهنگی کشور را نیز داشته باشد که از اعماق تاریخ برخاسته است.  

چندی قبل هیاهوی طرفداران ارتجاع دوم بلند شد که چرا اشرف غنی با خطاب قهرمان  ملی بر شاه امان الله، حیثیت مسعود را کاسته است! آقای غنی از این جو کاذب بسیار سود برد، اما چند روز پس از خبط وحشتناکی که سیاهی لشکر های غنی نتوانستند آن را جبران کنند (ماجرای کنر)، به ادامه ی اپدیت معامله و سازش، چیزشناسی نیز از تریبون ارگ تعمیم می یابد. آقای غنی در یک بیانیه ی رسمی که حتم دارم جهت کسب آرای سیاه بود، از تداخل مسعودشناسی و مزاری شناسی در گفتمان ملی سخن زد.  

نیاز به مشروعیت سیاسی تا براساس آن قانونیت به وجود آید، افراد و جریان های دخیل در بحران ها و بدبختی های چهل سال را از بدترین تا منحوس ترین ها تابو و توتم می سازد تا با تقدیس آن ها در حالی که دوسیه های جنایی بسته می شوند، خلایی پُر شود که در چند نوبت تداخل ارتجاعی گروهک ها در افغانستان، ماحصلی جز ضیاع و ویرانی مملکت نداشتیم.  

تعیین خط های سرخ جهت منع تنقید، معامله گران تحصیل کرده را به حدی پایین آورد که با سرخمی های آشکار ادبیات می سازند تا در کنار تفویض القاب و اوصاف، روند مشروعیت تاریخی خائنان و مجرمان، افراد و گروه هایی را جری بسازد که در تشکیل ائتلاف و معامله از توهین به بزرگان افغانستان، فرهنگ ساخته اند تا افراد مورد اعتماد ما نیز با تمسخر بر تاریخ معاصر از دشمنان پس نمانند.  

در این فضای مکدر، پله ی تنقید به زیان ما سنگین می شود. در حالی که اصل نقد، رعایت بی طرفی را ایجاب می کند، اما اصرار بر یک طرفه بودن، حتی به فاجعه ی غیر اخلاقی بودن انجامیده است.  

همه ی نارسایی ها را کنار می گذاریم و به این حقیقت تلخ برمی گردیم که اگر در فهم گذشته ی ما به حد زیر سوال بردن جلو رفته اند، حداقل با توجه به توقع ما از کسانی که به آنان رای داده ایم، می گویم که در طرف ما نیز به تعادل قایل شوند؛ زیرا چنین «چیزشناسی» هایی چیزی جز افزودن بر فرهنگ وارونه نمایی (تحریف) نیست. 

ما هرچند در مقطعه ی تحمیل قرار داریم، اما ارزش های طهارت فکری و فرهنگی، خوشبختانه بخش بزرگ چیزفهمان افغان از تمام اقوام را ترغیب کرده است با رو آوردن به حق و حقیقت، جامعه ی افغانی را از مصایبی نجات دهند که در کنار تحمیل جنگ، از فرهنگ کیش شخصیت نیز رنج می برند.  

در مورد این که مسعود یا مزاری، ارزش آن را دارند که با تداخل آنان در گفتمان ملی، خاطرات تلخ مردم تداعی نشود، خواننده گان افغان را به اشرف غنی راجع می سازم. از خود او بپرسند که مسعودشناسی و مزاری شناسی، چه فوایدی دارند؟ به یقین که پس از حمله به گذشته ی ما در ولایت  کنر، بی پاسخ نمی ماند.  

یادآوری: 

از طریق لینک زیر، آن جریان بیانیه ی اشرف غنی را تماشا کنید که خواهان مسعودشناسی و مزاری شناسی به گفتمان ملی شده است.   

https://www.facebook.com/464737547240726/videos/382149335956548/