گذر سیاسی 18 سال اخیر، درک فراز و فرود نو بود که با تنوع جناحی و تباری، خواسته ها و آرمان های مختلف را تبیین می کرد. روسای جمهور افغانستان در دو دور انتخابی حامد کرزی، موفق به تامین ثباتی شدند که پس از مُعضل حاکمیت منقسم (به اصطلاح وحدت ملی)، ایجاب می کند در گستره ی فرهنگی «صلح و اعتدال»، دوباره افغان ها را بسیج کند.  

متاسفانه تحولی که با چرخش مدیریتی نو توام شد، نتوانست به تداومی بیانجامد که شعار می دادند. توبیخ شعور مردم با ارائه ی برنامه هایی که تقریباً تا پایان حکومت وحدت ملی از برنامه های انکشافی بُریده شده بودند در ناقراری دیگر، حربه می شوند تا بدون تضمین انجام آن ها، بقایی را در پی بیاورند که اینک در حد مُخل سیاسی، حتی از صلح طفره می رود.  

نیاز ها به توسعه ی حاکمیت ملی که در پیشنهاد ساختار افغان شمول تر، «صلح و اعتدال» را مطرح می کند، بی نیاز به منفی بافته های تبلیغاتی که گویا ساختار صدارتی، در درز های گسست ایجاد می شود، در پس منظر خویش، روایت واضح کارکرد های آن بزرگان افغان است که به خصوص در دهه ی دیموکراسی، سهم تباری کشور را در احاطه ی حاکمیت ملی (افغانی) به پرستیژ بیشتر دولتداری، افزوده بودند.  

در حالی که تعجیل سیاسی، نخستین دولت دو سر را به ارمغان آورده است و از رهگذر حقوقی، به معنی گسست داخلی شمرده می شود، طرح های تبیلغاتی به منظور خورد کردن آن شخصیت های ملی که به اثر حیثیت کاری، محور های جدید مردمی شمرده می شوند، مردم را متوجه می کنند به اساس «توسعه ی حاکمیت ملی» و مشارکت تمام اقشار افغان ها که در تامین نیاز های امنیتی، پولی و اجتماعی، مستقیم و غیر مستقیم سهم دارند، با احترام بیشتر، به صلح و اعتدال، رو آورند.  

توسعه ی حاکمیت ملی به معنی پایان انحصار سیاسی که با قبول تقسیم قدرت، دولت را منشعب کرده است، از عدم خردی نیز منشه می گیرد که در چهار سال اخیر، کشور را در منش تکتاز، نه فقط از چهره های خبیر محروم کرد، بل باعث می شود تراکم کار که بایسته بود با تقسیم در محور های نخبه، از فشار بکاهد، برعکس با فشار مضاعف به دشواری هایی بیافزاید که مشاهده می کنیم رفع آن ها از ظرفیت بشری یک تن خارج است.  

فضای مکدر سیاسی که بر اثر تبلیغات دولتی، مردم را درمانده می کند چرا ثمره ی 16 ساعت کار، برعکس ادعا از آرامش ها و رفاه آنان می بُرد، در حالی که سیستم سیاسی از اعتبار لازم حقوقی (عدم وضاحت حکومت وحدت ملی در قانون اساسی)، بهره مند نیست و این طرح از آغاز با اغماض قانون اساسی، تردید هایی را آفرید که با قربانی گرفتن از شخصیت های نخبه، حاکمیت را در حدودی مقید کند که با روگرداندن به اعتماد و آرای عامه، تحولی را بی مدام می کنند که مردم ما به راس آن، با امید، چشم دوخته بودند.  

اعترافات عجز که در ارقام ضایعات نظامی، خود مبین خبط های فاحش است، در مثال هایی که در همه جا نمونه دارد، مردم را نگران می کنند تا در محور «صلح و اعتدال» به اجماعی رو آورند که در دو ریاست انتخابی حامد کرزی، افغانستان را با مجموعه ای موثر، اما تقدیم تیم تحول مخرب و مدام کرد که تنها شرح وعده های داده شده ی آن، حتی در روشنایی منابعی غیر قابل خوانش می باشند که با هر قطع و وصل، مردم را شوکه می کنند طرح های تولیدی منابع داخلی برق که قرار بود ریکارد شوند، کجا شدند؟  

نیاز به صلح و اختیار مشی اعتدال، عامه ی افغان ها و صاحبان نفوذ و احترام را وامی دارد ضمن آوردن ثبات دولتی، توسعه ی حاکمیت ملی را به مفهوم ساختاری که تبیین شده است، سیستم ریاستی از استعانت صدارتی در تجربه ی موفق تاریخی، کشور را حفظ و به ثبات رسانده بود، برخلاف تبلیغات سوء و موج سواری دولتی در سیستمی که توجیه قانونی ندارد و اجراآت آن، مراجعی را از اعتماد عامه بی بهره می سازد که با انحصار قدرت، نه فقط حدود دولتی را کاسته اند، بل عدم اعتماد عامه ی افغان ها، دال بر این  است که توسعه ی حاکمیت ملی، مُختل می شود.  

اعتراف به جغرافیای تنازع که بحث بین الافغانی را فرامرزی می کند، از ضعف هایی آشکاری نیز منشه دارد که راس دولت نتوانسته است اعتماد لازم بحث سیاسی را فراهم کند.  

صلح و اعتدال، عناصر مهم و متداخل اجماعی اند که با انبوه شخصیت های سرشناس و صاحب نفوذ افغان، به حجم بازوی می افزایند که با درک تمام نابسمانی های سیستمی که توجیه قانونی ندارد، مردم را بیدار کند چهار سال مدیریت ضعیف را ملاک قضاوت بدانند. بنابراین، توسعه ی حاکمیت ملی با ساختاری که در زمینه ی صلح و اعتدال و همچنان به معنی حفظ تمامیت ارضی و شئون ملی افغانی است، افغان ها را فرصت دهد به اساس ارزش های افغانی و مواد قانونی تضمین وحدت، در یک نظام ریاستی محیط بر همه، ارائه ی خدمات به گونه ای تنظیم شود که اثرات آن در تمام سطوح اجتماعی مشهود باشند. این مامول با درک معضلات نظام کنونی که به انحصار و ضعف مطلق انجامیده است، توسعه ی حاکمیت ملی را طرح و تطبیق می کند.