فرستنده: داؤد نعیم

با آنکه مزدوران رژیم ایران در فضای بغرنج هژده سال اخیر با پلان های میحلانه و مخربانۀ وافر رژیم ایران ذهن مصدوم جامعۀ جنگزدۀ ما را مصدوم تر گردانیده اند، محیلانه میدیای کشور ما را تحت نفوذ شان برده اند، یک تعداد زیادی از جوانان مملک ما را جهت منفع ایران محیلانه در قالب تسخیر در آورده اند، امروز در پی سؤ استفاده های مدهشی از طالبان جنگزده و کمسوادی بر آمده اند، که در پی گرو نمودن و دلالی آنها به روسیه و مسلح سازی آن ها توسط سلاح های روسی نیز بر آمده اند.

درست است که امریکا با حملات نظامی و همچنان نظامی گری های جاهلانه اش در هژده سال اخیر، مرتکب اشتباهات فراوانی شده است، که باید پاسخ آن اعمال نا بخردانۀ خودش را بدهد، اما آیا مزدوری طالبان ماسکویچ کمسواد به رژیم آخوندی ایران مشکلات افغانستان و مردم ما را کمتر میسازد؟ پاسخ در اینجا منفی است! بخوانیم که یک دخت با شهامت افغان معنون به " که دستی هست بالای دست تو همبه ارتباط تعزیرات اقتصادی شدید امریکا بر ایران" در ارتباط رژیم آخوندی ایران چه مینویسد:

" دولت امریکا با اعلامیۀ مقام ریاست جمهوری از نیمه شب یکشنبه چهارم نوامبر، به تعزیرات استثتایی و شدید اقتصادی که در نظر داشت تا بر رژیم فاسد و غیر انسانی آخوند های ایرانی وارد آورد، جامۀ عمل پوشید. به اساس این بلوکات اقتصادی، نه تنها سرمایه ها و داد و ستد های تجارتی و بانکی ایران و تبادلات پولی آنکشور در خاک امریکا به رکود مواجه میگردد، بلکه اکثریت ممالک جهان که قرار داد های بانکی، معاملات نفتی و ده ها بستگی های تجارتی با ایران داشته اند، « باید» نقطۀ پایانی بر همۀ آنها بگذارند.

اطلاعات روز افزون مشعر است که تعداد زیادی از ممالک جهان حتی قبل از اعلام رسمی اخیر، حسابات تجارتی و قرار داد های گوناگون و مخصوصاً معاملات بانکی زیادی را با ایران خاتمه گشته اعلام نمودند. صد ها کمپنی و شرکت خارجی که در ایران فعالیت داشتند، همه با فسخ معاملات و فعالیت خاک ایران را ترک نمودند. کمپنی های حمل و نقل زمینی، هوایی و بحری خارجی اکثر ممالک نه تنها دیگر در آنکشور فعال نیستند، بلکه بالمقابل از جانب ایران هم در خاک خودشان موجودیت وسایط نقلیه را نمی پذیرند.

بهر حال با این اقدام بزرگ اقتصادی، از بحث در مورد مفاد و مضار آن که هر روز در مطبوعات منتشر میگردد میگذریم و مختصری را در مورد آنچه رژیم مفلوک و متظاهرآخوندی در حق پناه گزینان آزرده دل افغان روا داشته میپردازیم که واقعاً این ددمنشان انسان نما که دم از اسلامیت و انسانیت میزنند، از دستی که بالای دست آنان قرار داشت کاملاً منکر بوده اند.

با در نظر داشت احتیاجات روز افزون ممالک جهان به منابع نفتی، مشاهده گردیده است که اولیای امور بعضی از کشور هایی که از ذخیرۀ گاز و پترول غنی بوده و از فروش آن عایدات زیادی بدست می آورند، نه تنها چنان سرمایۀ خدا داد را در راه خیر و صلاح مردم خویش، بلند بردن عاید ملی و بهبودی اوضاع اقتصادی سرزمین شان به کار نمیبرند، بلکه با کجروی ها و بلند پروازی های غیر مجازی در صدد رقابت، قدرتمند شدن و پا از گلیم خویش فراتر گذاشتن میگردند.

جای شکی نیست که سرمایۀ نفتی ایران و خیالات زور آزمایی و قدرت طلبی یک مملکت در حال رشد، با اینهمه مداخلات در امور جنگ و صلح در منطقه، اوضاع سیاسی و اجتماعی خراب همسایگانی چون عراق، افغانستان، سوریه و امثالهم، آن رژیم مفلوک را به این باور آورده است که برای بر آورده شدن رویای مجازی تشکیل یک «ایران بزرگ» همان به که امروز«حزب الله» را در لبنان تحریک و مسلح و تقویه نماید، روز دیگر با حمایت «بشارالاسد»، در جوار روسیه مرکز فیر و تهیۀ راکت برای کشتار مخالفین دولت را در خاک سوریه بسازد و فردا اسلحۀ روسی و ساخت ایران را به «طالبان و حوثی» های یمن برساند.

از لهاظ همسایگی و اساسات حقوق بشر و مخصوصاً حقوق حقۀ بین المللی پناهندگان، در پهلوی کمک و مسلح ساختن طالبان، آنچه را ایران درین چهل سال جنگ ها و بیچارگی ملت افغان در حق مردم مظلوم کشور ما در سرزمین خود روا داشته است، جز پامال حقوق آن بینوایان و تخطی از رسوم همسایگی و مسلمانی و امکانات حقوقی، چیز دیگری نبوده است.

اوضاع أسف بار و ناهنجار نسل جوان و مهاجر افغان که با حیله گری و شتارت های شرم آور از تعلیم و آموزش که حق مسلم هر یک آنان به اساس اعلامیۀ ارزشمند حقوق بشر بوده است، به دور مانده و بلاتکلیفی، حسرت و داستان درد آور محرومیت دو نسل مهاجر افغان ، نا امیدی دردناکی را خود و خانواده های شان متحمل گردیده اند می باشد. قصه های تلخ و حتی فیلم های مستندی که درین زمینه انتشار یافته است، از باور بدور است. حیات کارگر پرکار و زحمت کش افغان که از جور روزگار به خاک نا پاک ایران پناهنده گردیده و با قوت لایموتی که بدست ما آورد و تناسبی به زحمات وی نمیداشته باشد، آنقدر تأثر آور است که انسان را بیشتر به یاد کمپ های اسیران جنگ های غیر بشری دکتاتوران استعمار گر قرن گذشته می اندازد. چه حوادث رقتباری را بیاد می آوریم که همین کارگر های افغان مهاجر زمانیکه به منزل برمیگردند، عایلۀ شان از خرد و بزرگ بیخبر و با عنف به سرحد افغانستان «رد مرز» گردیده اند. ...

در چه زمستان های سردی گروه گروه افغانان مهاجر از ورای سرحد به خاک شان با دد منشی مطلق پرتاب میگردند؟!

البته ایران خود با موجودیت رژیم آخوندی و نهایت بیرحم و مستبد و مظالمی که بر دانشمندان، مخالفین رژیم روشنفکران و حتی متعلقین به ادیان و مذاهب غیر تشیع، حتی مسلمانان اهل سنت در سرزمین خویش وارد مینماید، در جهان و در ردیف ناقضان حقوق بشر، در صف بالایی قرار دارد، چنانچه با اقدام آن دولت به اعدام های بدون محکمه و کشتار های بی بازخواست خود سرانه که متأسفانه تعدادی جوان نامراد افغان هم قربانی این عمل هستند، به شهرت رسیده است!

این کشور حتی از ارسال جوانان بی سرنوشت افغان به منظور جنگ با مردم سوریه و جناح مخالف آن دولت دریغ نمی نماید و آن بینوایان را با وعده های فریبندۀ قبول اقامت رسمی و امثالهم به سرنوشت نامعلومی به میدان کار زار گسیل میدهد.

درین شکی نیست که در هر سرزمینی کتله های انسانی با خواص اخلاقی و اجتماعی متفاوت بسر میبرند، ایران البته که مردم شریف و دلرحمی هم دارد که باید اسم اقلیت گروگان گرفته را بر آنان گذاشت، ولی آنچه درین چهار دهه به مشاهده رسیده و ظلم و تعدی ایکه بر مهاجرین و پناه گزینان همسایۀ شرقی ملت ایران عارض گردیده است، از احساس غیر انسانی اکثریت مردم ایران حکایت می نماید، مخصوصاً که خشونت ها و مظالم گوناگون و بی حسابی که در هر گوشه ای از آن کشور و در هر موردی بر افغانان بینوا تحمیل میگردد، این ادعا را ثابت میسازد.

چندی قبل در شیراز، یعنی در سرزمین حضرت سعدی «ع» که بنی آدم را اعضای یکدیگر باور مینمود، کارگران افغان را در محضر عام و بدون شرمندگی با قباحت، در قفس حیوانات به نمایش گذاشته بودند و مردم با خونسردی و بی اعتنایی از کنار آنان رد میشدند!

فراموش نمی کنیم که بدون شک ایران یکنوع خیانت مشهود و تجاوز آشکارا را از آغاز قرن و حتی قبل از آن با ارسال جاسوسانی چون «چنگیز پهلوان» نزد عمال شورای نظار– مسعود و ربانی جهت نفوذ بر اجتماع ویران افغانستان، تخریب جامعه و کلتور اصیل افغانی آغاز نموده است و البته با خرید و رشوه دهی عمال مزدور و بی شخصیت افغانی در مورد تخریب لسان ارزشمند دری مردم افغانستان که قرن ها اصطلاحات و عنعنات گفتاری و نوشتاری معمول و مروج سرزمین ما باشد، دست به کار گردیده است.

بدون شک آنچه را ایران درین راه در کشور ما مصرف مینماید، دقیقاً با همین سرمایه ای که از عایدات نفت بدست می آید صورت میگیرد و دستگاه های مطبوعاتی افغانستان را زیر پردۀ تحریف آن لسان اصیل قرار میدهد.

جای نهایت افسوس است که امروز مؤسسات خبری و مطبوعات وسیع ملت افغانستان در زیر چادر کثیف فرهنگستان ایران که با اختراعات مستهجن لغت سازی و اصطلاح سازی تیشه بر ریشۀ یک کلتور غنی و یک لسان قدیمی، مروج و اصیل میزند، قرار گرفته اند!

متأسفانه آنانیکه در حیطۀ خدمتگزاری به ایران از همان عصر شاه ایران و وابستگی به دستگاه «ساواک» آن قرار داشتند، با اینهمه حوادثی که در منطقه و بر مملکت و مردم بینوای افغانستان عارض گردید، چنین وابستگی غیر ملی را تا الآن ادامه داده اند و با ظهور رژیم آخوندی، همچنان به رشتۀ آویخته به آنان، تخریبات بنیادی وسیعی به کلتور و لسان ارزشمند دری افغانستان وارد می سازند.

این سوگند خوردگان به غیر در قالب های اخبار نویس، مشاوریت و آموزگاری در تلویزیون های نو بنیاد و حتی مقام های بالای دولت افغانستان تا حدود وزارت، قرار گرفتند. اینها با همان عایدات سرشار نفت ایران که باید برای رفع فقر و ایجاد یک اقتصاد سالم برای ملت ایران بکار میرفت، تهداب فرهنگ و کلتور مملکت خویش افغانستان را از ته ویران کردند و با همکاری هزارن مانند اینها، افسوس که امروز ما آنقدر اصطلاحات و لغات اختراعی فرهنگستان ایران را در مطبوعات خویش مشاهده مینماییم که تصور میشود که گویا همه را از سالها داشته ایم.

نسل جوان افغان که با شنیدن و خواندن آنچه را به جانشینی دری خودشان در مطبوعات کشور دریافت مینمایند، دردا که به تدریج فرقی را درین زمینه نمی یابند و به کلمات بیگانۀ غیر ضروری عادت می نمایند. بدون تردید آنچه در مورد استحالۀ لسانی و تخریب زبان شرین و اصیل دری افغانستان به وجود آمده است، جز خیانت و فرهنگ ستیزی یک ملت اسم دیگری نمیتواند داشته باشد که عمال منحرف چنین حرکتی هم روزی به جزای اعمال شان خواهند رسید و نتیجه واکنش ها، تنش ها و چالش های بی ریشه، بی مورد غیر ضروری را خواهند گرفت .

امروز با تعزیرات اقتصادی نهایت وسیع امریکا و بیشتر ممالک جهان بر ایران، لانۀ کثیف و پوشالی آخوند های مزور و قدرتمندی مجازی آن قشر غیر ملی، مانند اتحاد شوروی سابق از عمق فساد و کجروی های خود آنها از هم خواهد پاشید و سرنوشت بهتری نصیب مردم آن دیارخواهد گردید. به امید آنروز.

پایان"

----------------------------------------------
به امید مبارزۀ هر چه سریعتر و هر چه دقیقتر در راۀ مبارزه با فساد اداری!
به امید مبارزۀ هر چه سریعتر و دقیقتر با ایران محوری ها و پاکستان محوری های مخرب در افغانستان عزیز!
به امید دقت به کوچکترین واحد های کاری در هر ساحۀ کاری ما!
به امید حمایت حقوق زنان مظلوم در افغانستان!
به امید اتحاد و وحدت هر چه بیشتر اقوام شریف افغانستان!
به امید صلح، ثبات، عدالت اجتماعی، قانونیت، ترقی و رفاه برای مردم رنجدیدۀ ما