بالاخره منطق اهل خبره به ثمر رسید. از زمان مخالفت ناخلفان حاکمیت پیشین که تا روز آخر با خیانت آشکار از درج هویت ملی در تذکره طفره رفتند، اجتماعات افغانان آگاه، روشنفکر، فرهنگی و با احساس در گستره ی حمایت میلیونی، اجازه ندادند بازیگری سیاسی، آسیب پذیری اجتماعی را با نفی هویت ملی به فاجعه ی تاریخی مبدل کند. در این مبارزه ی بسیار شریفانه، در حالی که نقش دم و دستگاه دولتی در ساختار سراپا ضد و نقیض، هرگز در مسایل کلان ملی موثر نبوده است، سعی و تلاش شبانه روزی هموطنان آگاه که روی حمایت ملت تکیه می کردند، مساله ی هویت ملی را خط سرخ تعیین     می کنند. بنابراین از خیر این فداکاری عظیم ملت، افغانستان- وارد مرحله ی جدیدی از تاریخ می شود که در آینده ی این واحد سیاسی، خطوط واضح ملت بزرگ افغان در جغرافیای منطقه است. گذشتن از آخرین مرحله ی رسمیات هویت ملی، عملاً به بحث هایی نیز خاتمه می بخشد که در جانب نفی، عبث ترین و بی شرمانه بودند.   

اقدام عملی رییس جمهور مبنی بر توزیع تذکره های الکترونیک، دوسیه ی باز خیانت های سیاسی را می بندد. طرف های درگیر در بحران افغانستان، به ویژه طیف مخالفان داخلی نظام که هرگز کمتر از داعش نیستند، با خالی ماندن مقال ادعا، ناگزیر در تنگنای بیشتری فشرده می شوند. نسل نو افغانان با فاصله از خاستگاه های جریان های بحران و عوامل استخبارات منطقه، می دانند که شرایط پیش رو، در شاخصه ی ایجابات روز، وابسته به این طرز تفکر است که افغانستان ما برکنار از عوامل شرآفرین، بیش از همه نیاز دارد از کنار تقاطع شعار بگذرد.  

تحمیل حاکمیت های کودتایی، اجنبی و ایدیالوژیک که در تجربه ی چهل سال اخیر مطلقاً ناکام بوده اند، نیاز ها به عوامل آنان را منتفی می کنند. بنابراین، ایفای نقش عوامل بحران، با شعار های کذایی، عوام فریبانه و کاملاً متکی به خواسته های شخصی، منطق توجه بر حذف و اغماض بر آنان را اهم می سازد. هرچند جنگ تحمیلی و فشار های ناشی از عوارض آن، از موانع عمده ی عدم بسط حاکمیت دولتی و تامین عدالت اجتماعی است، اما هرگز به معنی حذر از پی گیری روند اصلاحات و قانونمندی نمی تواند باشد.  

اقدام به جا و قاطع رییس جمهور غنی برای آغاز پروسه ی تذکره ی الکترونیک، برکنار از تعابیر سیاسی، یک معنی و پیام بسیار بزرگ دارد. نوید این عملکرد بسیار ملی و ستوده، بحث هویت ملی را که متاسفانه بسیار خاینانه، همانند ارثیه سیاسی معلق به بعد حکومت کرزی ارجاع کردند، از زمان کشیده گی های پارلمان تا بهانه ها و کینه ورزی های گروهک های کوچک، به سوژه ای مبدل می کند که با حسیاست بالای آن، التهاب سیاسی و اجتماعی عملاً به معنی درگیری های قومی تعبیر شود.  

خوشبختانه با شناخت جمعی از عوامل بحران و چنه زنی های مغرضانه برای قدرت و انحصار، نفرت عامه ی مردم از عوامل خیانت و بحران، در حالی که باعث وقایه ی اجتماعی می شود و اجتناب مردم از درگیری در مسایلی که باعث تخریش هویت ملی می شوند، پایگاه های گروهک های ستیزه جو و منافق را آن قدر کوچک کرده است که اگر گروهکی به کوچکی جمعیت به اصطلاح اسلامی ابراز مخالفت می کند، این حقیقت فراموش ما نشود که آنان حتی نماینده ی اقلیت قومی خودشان نیز نبودند و نیستند.  

ضمن این که روند توزیع تذکره های الکترونیک را به عامه ی افغانان مبارکباد می گویم، این عمل ملی را فال نیک می دانم که با قاطعیت رییس دولت، ضروریات برای اصلاحات و قانون مندی عملاً وارد فاز دیگر می شود.  

چنان چه آوردم حسیاست های بالا در این مورد (هویت ملی) گروهک های خیانتکار و مزدور را انگیزه می بخشید با اعمال فشار (نمی خواهیم و نباید) دولتی را که در 16 سال اخیر، در دایره ی حلقات و گروهک ها بسیار تضعیف و آسیب پذیر شده بود، در حد خواسته هایی مقید کنند که با هر روز، هفته، ماه و سال آن، بقای عوامل بحران، نظام را فرسوده می کند. در این ساختار، گروه های سیاسی متداخل، با انحصار، جانب گیری و ضیاع امکانات دولتی، توان دولت را در ارایه ی خدمات اجتماعی زیر سوال برده اند. سیستم متداخل از جناح های سیاسی که در بی عدالتی محض، عملاً جبهات مخالفان مسلح را وسیع تر کرده اند، در تداوم آن، باعث می شود کشیده گی های داخلی روی عوامل تنازع سیاسی، آینده ی افغانستان را در گروه افراد و اجتماعاتی معرفی کند تا آنان به نام  مخالفان گروه های مسلح کنونی، شباهت تاریخی تنازع جنگ های داخلی را در دو طرف درگیر تمثیل کنند، اما با این تفاوت که در این بی عدالتی، طرف مخالف، بهانه و دلیل نیاز به جناحی شود که در تجربه ی تاریخی گذشته، عملاً دیدیم در برابر طالبان فقط در یک محدوده ی کوچک کوهستانی از 5 الی 10 را به مشکل کنترول می کردند.  

با توزیع تذکره های الکترونیک و درج نام مقدس «افغان»، پایان بحث های بی هوده ی سیاسی فرا رسید و نیز با این اقدام نیک، جلو آلوده گی های بیشتر اجتماعی و فکری گرفته می شود؛ زیرا مخالفان دون داخل نظام با این دست آویز می کوشیدند امتیاز بگیرند و از رهگذر بسط اجتماعی، پایگاه دیگری ایجاد کنند تا فراموش مردم شود که چه کسانی با چهل سال خیانت، در مقدرات آنان گویا فی سبیل الله بازی کرده اند. ناگفته پیداست که مشکلات گسترده، می توانند از منظر دلخوری مردم، حتی آنان را در برابر ارزش هایی قرار دهند که حیثیت و حرمت شان به شمار می روند. پس از این، عوامل عدو، خاین و بی کفایت، در منگنه ی «ارزشمندی» گیر می مانند تا آشکارتر شود نقش آنان در اجتماعی که ناگزیر است روی عوامل موثر مدیریتی و آموزش دیده تاکید کند، چه قدر تاریخ گذشته، غیرموثر و منفی است. 

 افغانستان ما با منطق دوری از سالیان شعار، در زمینه های مختلف ایجاباتی دارد که هرکدام بر اساس مولفه های جهانی اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی تعریف شده اند و تطبیق آن ها نیازمند تجربه و دانش طولانی در این مشخصات است.  

توزیع تذکره های الکترونیک، با پایان بحث های عبث مخالفان، بحث های سیاسی، اجتماعی و مدنی را با فشرده گی بیشتر روی آلام، معضلات و دشواری ها متمرکز می کند. خوشبختانه در این آزمون، کسانی روسیاه می شوند که به جز از شعار های روزگار ذلت و ضلالت، چیزی برای گفتن ندارند. «به کوری چشم حسود»، برویم و تذکره بگیریم!