نقـد یا تهمت زني ! ("دزدیهای رحمان بابا از حافظ شیراز" از داکترصبورالله سیاسنگ) 

قسمت دوم :  فارسیهود  ميراث گرانبهای فرهنگی يهوديان ايران ! 

 تلخيص و تنقیح : انجینیر: شیرـ ساپی 

"ورود قوم يهود به سرزمينی  ایران  در حدود 722 ق م آغاز شد. پادشاهان آشور ده قبيله از فرزندان يعقوب را از سرزمين اسرائيل به نینوا کوچ دادند. مهاجرت يهوديان   در زمان کورش کبير و پس از فتح بابل در 539 ق م و آزاد ساختن اسرای يهودی، که بخ تالنصر دوم در 586 ق م از اورشليم به بابل به اسارت آورده بود، ادامه يافت.  پيگيری وقايع تاريخی اين 2700 سال را به کتاب های تاريخ واگذار میکنيم"۱. 

"پارسايان يهود،فریسیان : فَريسيان، در كنار صدوقيان و اِسنيان، يكي از سه فرقۀ كلامي (مكاتب فكري) یهوداست. آنچه باعث تمايز فريسيان از ديگر فرقه‏هاي كلامي شد، اعتقادات خاص آنان بود. زيرا آنان اعتقاد داشتند تمامي شريعت يهود كه از طرف خداوند نازل شده، در تورات موسي (ع) ثبت نشده است. همچنين معتقد بودند كه ميان تقدير و آزادي اراده (اختيار)، اثري متقابل و ظريف وجود دارد و ارواح همه فناناپذيرند. ارواح نيك، حيات جاوداني يافته و ممكن است به بدن‏هاي نيك انتقال يابند (تجديد حيات)، و ارواح شرير به عذاب جاودان محكوم مي‏شوند .اهميت تاريخي فريسيان نخست با ارتقاء‌ دادن خود به جانشینان حضرت موسی(ع) و با اعلانِ اینكه شریعتِ دوگانه تعیین كننده است نه فقط شریعت مكتوب،‌ یهودیت را به كلی متحول كردند. شریعت شفاهی فریسیان موجب پدید آمدنِ میشنا، تلمودهی بابلی و فلسطینی، ادبیات گائونی و مجموعه‏هی گوناگون قوانین یهود شد"۲. 

Farsī-yahūdi  ـ ادبيات يهوديان : "شاهین" بزرگترین شاعر یهودی ایران که  "تورات" را به نظم کشید. 

"شاهین نخستین منظومه شعری خویش را از صحیفۀ دوم تورات (کتاب خروج)  آغاز کرد و سپس به صحیفه های لاویان، اعداد و تثنیه پرداخت. این چهار کتاب را به نظم کشید و حدود ده تا دوازده هزار شعر سرود. 

شاهین ، نام سروده های خود را "موسی نامه" گذاشت.  علت آن بود که در صحیفۀ نخست تورات (پیدایش) نامی از موسی برده نشده و سرگذشت او از صحیفه خروج آغاز می گردد. 

پس از تکمیل چهار صحیفۀ تورات، او می رود و "تومار استر" و "کتاب عزرا" را که هر دو بخشی از مجموعه کتاب مقدس یهودیان هستند ، آن ها را به نظم می کشد. 

شاهین نام بخش اعظم کتاب جدید خود را "اردشیر نامه" می نهد و بخش کوچک آن را "عزرا نامه" می خواند. 

اردشير نامه  در قالب حماسي  در ده هزار بيت ؛ داستان اردشير (بهمن) و ملكه استر را با اقتباس از كتاب مقدس سروده است.  

سومین اثر شاهین منظومه ای از دو موضوع مهم است که بخش نخستین آن داستان آفرینش را بیان می کند(  صحیفۀ نخست که همانا کتاب پیدایش است) و بخش دوم که شاید دو سوم سروده را شامل می گردد، به داستان یوسف و زلیخا ارتباط دارد.  

شاهین، کاری کرد که  تورات را به قالب شعر درآورد (شاهنامه یهودی) و آن را به تفصیل انجام داد. 

همه سروده های شاهین بیش از سی هزار بیت است. 

شاهین ، با چه زیبائی چهره طبیعت را در برابر چشمان ما مجسم می کند و می گوید: 

چون فصل بهار چهره بنمود        از  روی   چمن  نقاب  بگشود 

سوسن   بکشید  تیغ   تازی        با بید   شد  او  به  نیزه  بازی 

نرگس  بگشاد  دیدۀ  مست         شد سرو سهی به نزد او پست 

گل  جامه  درید  بی  بهانه             در    پای     چنار    عاشقانه 

خیری بشکافت خرم از باد            بر  باغ  فروه و حسن شمشاد 

نسرین  به  فراز  گلبنِ  خار         رخشنده  چو   بر سپهر  دوّار 

شد زلف بنفشه تاب داده              چون   نیشترهایِ   آب   داده 

برقع   بگشاد  لاله  از  روی        پیرامون   بستان  به  هر سوی 

گردیدچوبوی مشک بستان         چون  مجمر عود در  شبستان 

بر دار،شکوفه گشت خندان        بنموده  ز  باد  صبح ،   دندان 

نیلوفر  از  آب سر کشیده          در بر ، همه  جامه ها  دریده 

سر پیش فکنده نسترن شاد       غم داده به بوی دوست،  برباد 

این سروده ها همه از قرن چهاردهم میلادی است که قرون وسطی نامیده می شود. 

یکی دیگر از سروده های شاهین  که در آن رنگ آمیزی بسیار جالبی را از محیط طبیعت در برابر خواننده شعر تصویر می کند.  

بلبل  به  چمن  کشیده  آواز               با دلبر خویش گشته هم راز 

طوطی و دُراج و کبک و دَستان         خندان   شده  در میان بستان 

قمری و سقا و هدهد  و سار            با هم ، همه  در  نوا و  گفتار 

سنقر  و  پلنگ  و  باز  و تیهو        شادان   به  کنار  سبزه ،  آهو 

گنجشک وقطاف برسر شاخ           در سینه  گشاده  راز،  گستاخ 

شاهین و عقاب وکرکس و باز        با هم  همه در  نشاط و  پرواز 

سی  رود  و  پرستو  و  کبوتر       پرواز   کنان   به   گرد   عَرعَر 

آهو و گوزن و گور در دشت         پیرامون آب و سبزه در گشت 

دام و  دد و شیر وببر و کَفتار       هرکس پی صید خویش درکار 

خرگوش وشغال ومیش وروباه     آسوده  و  شاد   در   چراگاه 

زراف و پلنگ و گرگ و گُرّاز      هر  یک  شده با نشاط هم راز 

یوز و شق وسُمور وسَنجاب        با سوسن و گل بنفشه در تاب 

ماهی  و نهنگ و راسو و مار      از   بوی   بهار   رفته   از  کار 

مور  و مگس  از  درون خانه      سر   بر  زده   بر   امید   دانه 

به راستی توجه کنید که سرودن چنین شعری و آوردن نام این همه جانداران در یک شعر کوتاه به زبردستی و دانش نیاز دارد که بتواند زیبائی های طبیعت را این چنین دلنشین تصویر کند. 

شاهین ، احساس حضرت یعقوب و حزن و اندوه عمیق او را به خواننده انتقال می دهد. 

ابا خورشید خوبانم چه کردید؟           ابا آن ماه کنعانم چه کردید؟ 

کجا  بردید  آن  سیمین  لقا  را؟          کجا بردید  آن ماه سماء را؟ 

کجا   بردید  آن  شیر  عرین را؟          کجا بردید  آن دُرِّ سمین را؟ 

کجا   بردید آن شیرین زبان را؟           کجا بردید  آن شِکَّر لبان را؟ 

در این جاست که حضرت یعقوب با پیراهن فرزند گمشده به راز و نیاز می پردازد. 

  به گفت ای پیرهن، شاهت کجا رفت؟              خداوندِ  کم آزارت  کجا رفت؟ 

  کجا   رفت  مونس   و  یار   گزینت؟              کجا رفت  آن  نگار مهجبینت؟ 

  چرا  دوری  از  آن  محبوب و  یارت؟            چرا  دوری  ز  یار  غمگسارت؟ 

  چرا   دوری   از  آن   شمع   شبستان؟          چرا دوری از آن  شمشادِ بستان؟ 

  چرا   دوری   از    آن    فخر    زمانه؟          چرا  دوری   از  آن  ماه   یگانه؟ 

  چرا   دوری    از   آن    یار     عزیزم؟         چرا   دوری  از  آن  زیبا ثَمینم؟ 

اکنون ببینید که زلیخا به یوسف چه می گوید: 

   تر ا  هنگام   ذوق  و  کامرانی  است          گلستان رخت ، پژمرده از چیست؟ 

   پری از روی خوبت در حجاب است           غلام  حسن رویت ، آفتاب است 

   تو    شاهِ    جمله    خوبانِ    جهانی          همه جسمند  در خوبی ، تو جانی 

شاهین در یکی از سروده های خود شکایت می کند. 

کسی قدرِ هنروران نداند           نادان، شب و روز کام راند 

عزت  زِ  میان پیر و برنا            برخاست و نماند قدرِ دانا 

شاهین، این نام تخلص شعری او بوده و نام واقعی او را ما نمی دانیم. این نکته در مورد عمرانی نیز صدق می کند. 

دومین شاعر بزرگ یهودی ایران  "عمرانی" نام دارد. 

"عمرانی" شاعری که اندیشه های صوفی گرایانه داشت و از نظر حجم سروده ها و کیفیت اشعار خویش کمتر از شاهین نیست. 

در سال 1474 عمرانی سرودن نخستین منظومه خود را آغاز کرد. او در شهر اصفهان زاده شد و در یکی از منظومه های خود می گوید "من در اصفهان زندگی می کردم و ناچار شدم به کاشان نقل مکان کنم. 

عمرانی نخستین اثر خود را "فتح نامه" نام نهاده و در مقدمه آن توضیح می دهد که چرا این نام را برگزیده است. یادآوری می کنم که شاهین آمد و پنج صحیفۀ تورات را به نظم کشید. صحیفۀ بعدی در مجموعه کتاب مقدس یهود به "یوشع/بهوشع بن نون" مربوط می شود که در واقع سپهسالار ارتش حضرت موسی بود که ماموریت آزاد سازی سرزمین اسرائیل را به عهده گرفت. 

منظومه دیگر عمرانی "حنوکا نامه" نام دارد که به جشن سنتی یهودی به همین نام مربوط می شود. 

سومین اثرعمرانی  "واجبات و ارکان سیزده گانه ایمان اسرائیل" است. 

اثر چهارم عمرانی "انتخاب نخلستان" نام دارد و دربرگیرنده حدود ششصد بیت است و خواندن آن نشان می دهد که این شاعر یهودی زاده اصفهان بوده و از آن جا به کاشان رفته است. 

پنجمین اثر عمرانی  "ساقی نامه" نام دارد. " من تمامی این ساقی نامه را که از ابتدا تا انتها حدود دوصد بیت است، تدوین کرده و در جلد نخست کتاب "پادیاوند" که در سال 1996 در لوس آنجلس چاپ شده، منتشر ساخته ام"۳. 

ششمین اثر عمرانی "قصه هفت برادران" است که ارتباط دارد با کشته شدن هفت برادر در دوران تسلط آنتیوکوس یونانی بر سر زمین اسرائیل، که یکایک جان خود را از دست می دهند. این سروده نیز مرثیه ای است با حدود ششصد بیت شعر 

"مناجات نامه" اثر دیگری از عمرانی است. 

"حکایت ده مقتول مقدس" یکی از آن ها "ربی عقیبا" از ارشدترین عالمان دین یهود بوده است. این سروده نیز جنبه مرثیه ای در سوگ این بزرگان دارد. 

نهمین منظومه عمرانی با روایت قربانی کردن حضرت اسحق ارتباط دارد که در واقع آمیخته ای از نثر و نظم می باشد. 

اثر دهم "گنج نامه" نام دارد و تفسیری از رساله  "اندرز پدران" و یکی از رساله های دوران "میشنا" (یکی از دو کتاب مجموعۀ "تلمود") محسوب می شود. آن را در سال 1536 سروده و احتمالا پس از آن سروده هائی ندارد. 

در کتاب "منتخب اشعار" سروده های بسیاری از "گنج نامه" آورده شده است؛ به عبارت دقیق تر 567 بیت از پنج هزار و اندی بیتی که در "گنج نامه" وجود دارد. 

گنج نامه نه تنها یکی از بهترین آثار عمرانی است، بلکه یکی از بهترین منظومه هائی است که در تاریخ ادب یهود ایران به جای مانده است. او می سراید: 

خواهی که جهان  شود  به کامت،            سلطان  جهان  بو د غلامت،                                            با    خلق    خدا    به    مهربانی             می کن به حساب ،  زندگانی                       هرگز    دل   هیچ   کس    میازار         کآزده   شوی   در  آخر کار                                                                             بینی  چو  دو   تن  ز هم  پریشان،         هیزم   نشوی   میان    ایشان                                             ای    رفته    پی    خیال    باطل،         سرگشته و بی خرد، به منزل                                                   طبع  تو   پلنگ  و  گرگ   گشته،         نام  تو ، از آن  بزرگ  گشته                                                                                          پیش از تو، زمانه بیش بوده است          نام همه را قلم کشیده است                                                 نام   تو     دگر     میان    مردم           ماننـده   دیـگرا ن  کنـد  گُـم                                                                                            نام  تو چون گم  شود  سرانجام،           بیهوده   مباش   در   پی  نام                                                     آن  کن  که  ترا  نجات  باشد              در  مرگ ، ترا  حیات باشد 

اشعارمنظومه "انتخاب نخلستان"  واقعا دلنواز است و جای دارد که همگان از آن آگاه شوند: 

       جوانا،  سر  از  پند  پیران  مپیچ         چو فرمان دهند، سر ز فرمان مپیچ 

        به  عهد جوانی ، به ترس  از خدا       که   تا   روز    پیری    نبینی    بلا 

        شب  و روز  در فکر تدبیر  باش       جوانی    اگر   می  کنی  ، پیر   باش 

        مشو غرّه بر حسن و عهد شباب،        که  ناید  به  هر روز  برجوی ، آب 

        نگه  کن  به بستان  به فصل بهار       ببین  هر  طرف ، صد هزاران هَزار 

        گل  و  سنبل  و  لاله   و  نسترن        درختان    رعنا   به  صحن    چمن 

        همه   نو جوانان   و    نوخاسته         چمن    را    به    رعنائی    آراسته 

        همه   حُلّه های   زمرد   به  بر         همه   تاج  های   مرصع   به   سر 

        نگه کن به فصل خزان ای جوان،      ز   پیری   ببین  ،   جملگی   ناتوان 

        همه ازشقاوت، برهنه چه سیر          کفن  کرده  در   بر ، به جای حریر 

        ز  باد ِ  حوادث  شده   بی  نوا         همه   زار   زارُ   و   اسیر   و  دوتا 

        به  دور  جوانی  غنیمت شمار         که   باشد   خزانی   پی   هر   بهار 

        چو امروز هستی توانا و چُست        دل  راست  داری  و عهد ِ درست، 

        به اندیش از آن روز، ای بی وفا       که  این  قامت  راست گردد  دو  تا 

عمرانی در "ساقی نامه" خود می سراید: 

          دی   مرا   خواند   پیر  می  خانه            گفت   کی   نیک  بخت  فرزانه 

          فصل   نوروز   و   نو  بهار   آمد           کار  کن ،  هان   وقت  کار  آمد 

          بلبلان    در    سماع ِ    نوروزی            چند  باشی   تو   در  غم  روزی؟ 

          باده صاف و هوا جان بخشاست              ببر  از  باده  بخش ،  تا نقشاست 

          بخش  تو ،  نقش  یار خواهد بود             باش از بخش و نقش خود خشنود 

نمونه ای از "فتح نامه" عمرانی : 

        چو اندر سرحد حشبون رسیدند                 سر سیحون و عوج از تن بریدند 

        دو  سلطان ِ اَموری  را  به یک بار         در  آوردند  از  پا ،  وقت  پیکار 

استعمال کلمات عامیانه از عمرانی: 

       شب تاريک و راه دور و دشوار       خرِ لنگ و اسير بار بسيار 

       به عقلِ خويشتن بی دل فرو ماند       غلط گفتم چو خر در گل فرو ماند 

مصلحت اندیشی عمرانی : 

برای مصلحت کردیم این کار         از این معنی نه ننگی هست نی عار 

دروغی کو صلاح از وی بخيزد      به از آن راست کز وی خون بریزد 

فرد دیگری که می توان او را از نظر مقام و ارزش سومین شاعر یهودی فارسی زبان دانست (و این ارزیابی من در کتاب "منتخب اشعار" است) و این "خواجۀ بخارائی" نیز گویا نخستین شاعر یهودی بخارائی است که سروده های او به دست ما رسیده است. 

اثری که او نگاشته "دانیال نامه" نام دارد و طبیعی است که مرتبط با صحیفۀ دانیال در کتاب مقدس یهود می باشد. 

چهارمین شاعر "بابائی بن لطف"بابائی بن لطف که بیشتر می توان او را تاریخ نگار نامید و کمتر به او لقب شاعری داد، در کاشان چشم به دنیا گشود. 

پنجمین شاعر یهودی که می خواهم از او نام ببرم "الیشع بن شموئل" نامیده می شود که تخلص شعری او "راغب" بوده و در سمرقند می زیسته و تا آن جائی که بررسی شده، دو منظومه از او باقی مانده که یکی از آن ها "شاهزاده و صوفی" نام دارد و دیگری "حنوکا نامه" نامیده می شود. 

داستان "شاهزاده و صوفی"  را الیشع در 35 بخش تنظیم کرده که تصور می کنم شمار کل ابیات آن به دو هزار می رسد که با نثر نیز آمیخته است. 

به  صوفی   گفت  شهزاده  دگر بار      که  ای  دانشور موزون  اسرار 

شدم  مسموع  گفتار  چو  قندت          دلم  خرم  ز حرف دلپسندت 

***** 

دگر گفتا  وزیر  نیک کردار                 به خسرو، کی شهنشاه  جهاندار 

نمی بینم در این خلق زمانه                 به  یک  تن  از  وفاداری  نشانه 

نباشد  بر زبان  خلق عالم                  به جز  مکر و حیل بر نسل آدم 

توجه کنید که این نثر مسجع است و قافیه دارد: 

«پس صوفی زبان را چو سوسن باز کرد و سخن سنجی آغاز کرد و گفت: حکیمان در تعریف عقل کوشیده اند و چنین فرموده اند که عقل برای کلام آدمی، مثل جانی است به جسد. چنان که جان موجب حرکت جسم انسان است، همچنین عقل نیز موجب حسن و فضیلت کلام است. از این جهت کلام نادان همچون جسمی است بی جان».  

ششمین شاعر "یوسف بن اسحاق" نام دارد که "قصه هفت برادران" را به نظم کشیده و از رویدادهای دوران آنتیوکوس فرمانروای یونانی سرزمین اسرائیل سخن می گوید که حاکمی جبار و خونخوار بود. 

هفتمین شاعری که می خواهم از او اسم ببرم "بنیامین بن میشائل" نام دارد که "امینا" تخلص می کند. او متولد کاشان بوده و در همان شهر نیز زندگی می کرده و اشعارش را نیز در همان جا سروده ، ولی گویا در دوره ای از کاشان به همدان می رود تا در آن جا سکونت کند. 

نوعی طنز در سروده های " امینا" : 

ای دل بیا  بشنو  ز من     خواهی نمیری بی کفن 

           هرگز نبندی دل به زن 

بشنو ز من، جان پدر        باشد  لبش  گر نیشکر          

           هرگز نبندی دل به زن 

گیسوش  اگر  عنبر بود      حسنش ز مه بهتر بود 

           هرگز نبندی دل به زن            

گر خال دارد در جبین     دور   لبانش    انگبین           

           هرگز نبندی دل به زن 

این شاعر در اوائل قرن هیجدهم می زیست. 

شاعر دیگری به نام "سیمانطوب ملمد" داریم که تخلص او "طوبیا" بود. او منظومه نسبتاً با حجمی با نام "حیات الروح" سروده که جنبه های عرفانی دارد"۳.  

 "در رساله ای که به زبان عبری انتشار داده ام، از حدود شصت شاعر نام برده ام. ولی پس از آن به شاعران دیگری نیز دسترسی یافتم و آثار آن ها را پیدا کردم که آن ها را به صورت یادداشت ثبت کرده اما هنوز به تنظیم آن ها نپرداخته ام. می توانم بگویم که تقریبا نود شاعر یهودی داشته ایم. امکان دارد که شاعران دیگری نیز وجود داشته اند که هنوز باید در آرشیوهای مختلف جستجو کنیم و دست نوشته های یکایک آنان را از زیر غبار بیرون کشیم و به تحقیق بپردازیم".( آمنون نتصر، ازمتن کتاب " یهود ، ایران ، اسرائیل") ۳. 

آثارونویسندگان فارسيهود غالباً متأثر از دانشمندان و فلاسفۀ يهودی غيرايرانی که مأخذ و منشأ تقلید بودند و عبارتند: 

١. "ابن‌ميمون يا رامبام  که بر آثار بسياری از نويسندگان و شعرای فارسيهود اثر گذاشته است. تأثیر فلسفۀ ابن‌میمون را در ترجمه و تفسیر ”واجبات و ارکان سيزده‌گانۀ ايمان اسرائيل“ از عمرانی (١٥٠٨م) و تأثیرکتاب دلالت الحائرين او را بر کتاب‌های فلسفی فرایض يهودا نوشتۀ یهودا بن اِلازار (١۶٨۶م) و کتاب عرفانی حيات الروح نوشتۀ سيمانطوب ملمد (م. 1821م) می‌توان یافت. 

۲. سعديا گائون (سيدبن يوسف الفيّومی که در سال‌های 882 یا 892 تا 942م در بغداد می‌زیست و يکی از فلاسفۀ يهودی و عالم کلامی است. او از اولين کسانی بود که بعد از فيلو،که حدوداً در سال‌های 20ق‌م تا 50م در اسکندریه می‌زیست، فلسفه را وارد يهوديت کرد. تأثير سعديا گائون بر نويسندگان فارسيهود در آثار فلسفی يهودا بن اِلازار و بسياری ديگر از نويسندگان یهودی نمايان است. 

۳. بحيا ابن پکودا از کباليست‌های اسپانيا و و نويسندۀ کتاب فرایض القلوب  است که در اواخر قرن يازدهم ميلادی می‌زیست. تأثیر او را بر کتاب حیات الروح سيمانطوب ملمد، متخلص به طوبيا، نويسندۀ کتاب خود تأیید کرده است 

٤. يهودا بن شموئيل بن عباس بن اِبون يکی از يهوديان اسپانيایی شمال افريقا بود که در قرن دوازدهم ميلادی می‌زیست. منظومۀ تفسيری قربانی اسحق، نوشتۀ بنيامين بن ميشائل متخلّص به امینا (١٧٠٢م)، متأثر از اوست"۴. 

اشعار فارسیهود از نظر سبک و نوع مفاهیم: 

"اشعار فارسیهودی که اکثراً در سبک حماسی و داستان‌سرایی سروده شده‌اند، در قالب مثنوی‌اند. 

داستان‌سرایی دوران عتیق، مانند موسی‌نامه و آفرینش‌نامه شاهین و فتح‌نامه عمرانی و و شوفطیم‌نامه اهرون‌بن ماشیه. 

پس از عهد عتیق و داستان‌های میدراشی، مانند قسمت‌هایی از دانیال‌نامه خواجۀ بخارایی  و قسمت‌هایی از داستان شیرو و مهزاد در اردشیرنامه شاهین و حنوکانامۀ عمرانی. 

سبک داستان‌سرایی مستند در بیان وقایع تاریخی از بابایی بن لطف کاشانی، در کتاب انوسیم. ادامۀ این گزارش‌ها به دست نوه‌اش، بابایی بن فرهاد کاشانی، و ماشیح‌بن رفائل. 

از دیگر فرم‌های شعر فارسیهود غزل و رباعی است که در اشعار غنایی دیده می‌شوند. از جمله می‌توان به غزل‌های عرفانی سیمانطوب ملمد، الیشای بن شموئیل (راغب)، گلشن توحید از شاهدی. غزل‌های عاشقانۀ داستان ”یوسف و زلیخا“ شاهین در آفرینش‌نامه ، ”ساقی‌نامه“ عمرانی ،امینا و رباعی‌های یوسف‌بن اسحق یهودی اشاره کرد. 

مخمس و ترجیع‌بند: نمونه‌هایی معدودی از این نوع اشعار در نظم فارسیهود دیده می‌شود. از آن جمله‌اند ترجیع‌بند طنز آمیز امینا  یا مخمس عرفانی یوسف‌بن اسحق یهودی. 

قطعه، مفردات و تک‌بیت‌ها: در اشعار فارسیهود تک‌بیت‌های بسیاری،از جمله می‌توان از مفردات شاهدی ؛ صاحب گلشن توحیدی یاد کرد. 

بشنو این بلبل چه افغان می‌کند         قصۀ هجر گلستان می‌کند 

سبک پند و اندرز گنج‌نامه عمرانی یا اندرز پدران ، سیزده اصول ایمان اسرائیل، برگرفته از تدوین ابن‌میمون (رامبام)، سرودۀ عمرانی و . مخزن‌الپند یهودا بن داوید"۴. 

 تفاوت  تهمت زني با نقد : 

"طبیعت آن جامعه ی روشن فکری که استعداد هضم مطالب ندارد، به پخته خواری عادت کرده و بر آن گنجینه ی فرهنگی تکیه داشته، که داخل آن باد هوا بوده است، اینک که با دست تنگی و بی پیشینگی و مقوایی بودن بت های خیالی خود در تمام زمینه ها مواجه شده به عکس العمل های مختلف روی کرده است: یا خود را به کری زده و تظاهر می کند که چیزی نشنیده، یا به تمسخر مطلب، یعنی تمسخر خویش روی کرده و یا مشغول ایراد گیری است"."به جای اصل شمردن اندیشه های گذشتگان ، خود به اندیشیدن بپردازند و آنچه را دیگران و همزمانان آنها ، پایان پنداشته بودند، پایان نشمرند؛ و آنچه راکه مدتها چون حقیقت های شک ناپذیر عرضه می شد، دوباره به پرسش بگذارند و به سنجش آنها بپردارند و به جای آنکه دانش آموزی را اصل بشمرند، به تحقیق رو کنند"۵. 

منابع فارسیهود به آسانی هویت یهودی زبان فارسی را اشکار و روشن میکند. مدافعان صحت و قدمت اشعار آن شاعر ساختگی (حافظ ) ساقی نامه عمرانی را بخوانید و متوجه می شوید که تا چه اندازه همشکلی ومشابهت وجود دارد.       (ادامه این بحث درقسمت چهارم ) 

     [][] ادامه دارد [][] 

مأخذ و منبع : 

۱ ـ حبیب لوی، تاریخ یهود ایران )چاپ 2؛ لو س آنجلس:سازمان فرهنگی ایرانیان یهودی،1984)؛ حبیب لوی، تاریخ جامع یهود ایران، بازنوشتۀ هوشنگ ابرامی                                                                                                                                                     ۲ـ  فريسيان، پارسايان يهود ( انجمن کلیمیان تهران ) http://www.iranjewish.com/Essay/Essay_18_Farsian.htm              

۳ ـ تلخیص وتنقیح از کتاب: " یهود ، ایران ، اسرائیل" (پروفسور امنون نتصر ،  بخش دوم کتاب ، زندگی یهودیان ایران و سهم فرهنگی و اجتماعی آنان . به عنوان مثال، آیا می دانستید که شهر اصفهان "نصف جهان" را یهودیان پایه گذاری کردند ؟ )                                               کتاب "یهود، ایران، اسرائیل" که بر اساس گفت و گوهای رادیویی منشه امیر با پروفسور نتصر تنظیم گردیده، در لینک ذیل قابل دریافت است. 

http://yahudiran.com/index.html 

۴ ـ  ميراث فرهنگی يهوديان ايران،  ناهید پیرنظر.(   Nahid Pirnazar, “An Introduction to the Cultural Heritage of Iranian Jews,” Iran Namag, Volume 1,    Number 1 (Summer 2016), 8-39.                                                                                                                                                                           

۵ـ مرحوم "ناصر پور پـیرار" مورخ دیگر اندیش