دونالد ترامپ با بیان «خلیج عربی»، حساسیت فارس ها و دولت ایران را برانگیخت. این نخستین بار بود که یک تن از روسای ایالات متحده ی امریکا، تابوی ادبیات سیاسی «خلیج فارس» را شکست.  

رقابت های شدید ایران و کشور های عربی با پس منظر تاریخی نیز به همراه است.    توسعه ی اسلام توسط عنصر عرب و تاریخ تنازع با عجم، هرچند در نقد نو تاریخی، عاری از کشاکش و بزرگ نمایی جنگ ها، به یقین می رسند، اما منافع کشور های    حوزه ی خلیج فارس/ عربی با دارایی های عظیم نفتی، طرز نگرش و باور های کشور های عربی و ایران را، به صادرات مهم ایدیالوژیک مبدل کرده است.  

اعراب با تاکید به جوامع اهل سنت و عنصر هویت قومی، تلاش کرده اند در برابر ایران متحد شوند و ایران با بازی های سیاسی و استفاده از تشتت فکری، به نام جوامع اهل تشیع، در میان اعراب حضور دارد. 

به استثنای جمهوری سوریه، هیچ کشور عربی، خلیج فارس را به این نام به رسمیت نمی شناسد. محدوده ی جغرافیایی خلیج که در احاطه ی کامل مناطق عرب در جنوب ایران و کشور های عربستان، عراق، عمان، امارات متحده ی عربی، کویت و بحرین است، اعراب را تشویق می کند تا به این لحاظ، آن را خلیج عربی بدانند.  

موضع ایران برای انحصار نام این دریا، وابسته به روایات و تواریخی ست که می توانند توجیهی برای انتساب این منطقه شوند. در حالی که «خلیج»، لغت عربی ست و اعراب اطراف آن، نام این ساحه را وضاحت می دهند، اما در تنازع اعراب و ایران، گاه نام این منطقه باعث تیره گی روابط و کشیده گی های بیشتر می شود. 

 در ایران، هویت قومی فارس، روی نام خلیج فارس، بسیار حساس است. این حس که به ناسیونالیسم صد سال اخیر در این کشور بر می گردد، به شوونیست ها و فاشیست های ایرانی انگیزه می بخشد در شعاع آن به صدور ایده ی فارسیسم بپردازند. ثقلت این مکتب سیاسی- فرهنگی با استعانت از توانایی های مالی ایران، در تمام منطقه ی ما احساس      می شود. پیروان این خط در افغانستان، از دشمنان درجه اول افغانان به شمار می روند. مجموعه ی تبلیغاتی این جریان با  صد ها کتاب در یک قرن اخیر، از منابع دست اول افغان ستیزان ما شناخته می شود. با تبعیت از این ایده، تحریف واقعیت های افغانی، کاملاً جریان دارد.  

در حالی که انحصار مکتب سیاسی- فرهنگی فارسیسم در ایران، تاریخ و اصالت های غیر فارس ها را خدشه می زند، اما این مکتب با دست آویز دینی، باعث جدایی در میان اعراب می شود و در افغانستان با تمرکز به اشتراکات فرهنگی، به کلیت سازی های ضد افغانی معطوف است؛ پدیده ای که در ایران، ترکان را تحقیر می کند، اما در افغانستان مایل است با اتحاد ضد پشتون ها، به ساحه ی نفوذش بیافزاید.  

تقریباً تمام جریان ها و آدرس های افغان ستیز در افغانستان، در جایی که در مقوله ی تشیع و زبان به اصطلاح فارسی تعریف می شوند، بر حمایت های ایران، تکیه کرده اند.  

فارس های ایران با گذاردن هزاران پیام در صفحه ی توویتر دونالد ترامپ، بر کاربرد اصطلاح خلیج عربی اعتراض کردند. در این میان، سید حسن روحانی نیز با هیجان معمول ناسیونالیسم جهان سوم، از نام خلیج فارس دفاع کرد.  

حساس بودن فارس های ایرانی و واقعیت اعراب، برای ما منگنه ی ملاحظه دارد. ما برای حُسن همجواری با ایران، خلیج فارس را می پذیریم و در نزاکت با جامعه ی میلیون ها عرب سراسر جهان، در خطاب به آن ها، ناگزیر خلیج عربی می گوییم. ما حرفی در این نداریم که خلیج، فارس باشد یا عربی؟ اما واقعیت های تاریخی تحریف شده در جغرافیای فارسیسم، هشدار دهنده اند.  

رهروان کور فارسیسم در افغانستان، برای تضعیف اصالت های افغانی، به همه جا کار دارند. توجه بر این که سلطه ی تاریخی اقوام، هر کدام با تاثیرگذاری، واضع نام هایند، افغانستان کنونی را در چند قرن اخیر با اصالت های فرهنگی و تاریخی پشتون ها نیز معرفی می کند.  

در هزار سال اخیر، از سامانیان تاجیک تا ترکان غزنوی، غوریان، مغولان و پشتون ها، جغرافیای منطقه بر اثر سلطه ی این اقوام، نام های متفاوتی یافته است. در حالی که جغرافیای افغانی با نام های متاثر از سلطه ی سلاطین معاصر، عمداً تحریف می شود، در تنازع سیاسی، ستیزه جویان ضد افغانستان، می کوشند با چشم پوشی بر سلطه ی تاریخی ما، همه چیز را به نام خود مصادره کنند.  

فارسیستان داخلی افغانستان، همان قدر که دشمن پشتون هایند، به همان میزان دشمن اقوام دیگر نیز استند. مخالفت با رسمیت زبان های افغانی، موضع همین گروه است. آنان حیله گرانه استدلال می کردند که چون به اصطلاح زبان فارسی وجود دارد، اقوامی که حتی زبان کامل و مستعمل دارند، گویا نیاز ندارند به زبان مادری خویش حرف بزنند. در عقب این غرض، توجه به متکلم زبان، فارسیستان افغانستان را تشویق می کند در ظاهر این قضیه، ظرفیت های بشری خویش را بزرگ نمایی کنند. 

فشار مضاعف فارسیسم را حس می کنیم. در تقابل با ما، دشمنان داخلی، از محتویات این مکتب منحرف، بسیار استفاده می کنند، بنابراین افشای افتضاحات سیاسی این گرایش،    می تواند به نفع ما تمام شود.  

در حالی که افغان ستیزان داخلی، سلطه ی تاریخی معاصر را تحریف می کنند، اما در سکوت غیر اخلاقی، هر آن چه را که در جغرافیای منطقه، طعمه ی فارسیسم شود، توجیه     کرده اند.  

حاضر باش های سقوی در هنگام همه پرسی استقلال کردستان عراق، فعال شده بودند و آن را غیر منطقی می شمردند. در نخست، با یافت این تبلیغات، کمی گیج شدم که به این ها چه؟ اما اعتقادات فارسیستی وضاحت می دادند که آنان از واقعیت های میلیونی مردم ناراض از ایران و فارس، وحشت دارند.  

سایه ی سیاه فارسیسم با مقوله ی اشتراکات، منطقه را متشنج کرده است. در عقب صدور بحران، آزی نهفته است که چه گونه با محاسبه روی اهل تشیع و فرهنگ به اصطلاح زبان فارسی، به کشور های همسایه خصمانه می نگرند و در این خشونت، بر تمامیت ارضی آنان چشم دارند.  

اثرات یک صد ساله ی فارسیسم در ایران، اما به تضاد های مهیبی می رسد که شدت گرایش های قومی غیر فارس ها در این کشور، ثبوت آن است. حسن روحانی و متابعان فارسیسم، به دونالد ترامپ اعتراض می کردند، اما غیر فارس های ایران با اعتراض بر فارس ها، از تلخی های گفتند که چه گونه در سایه ی یک قرن تسلط، به اصالت ها، تاریخ، منافع و هویت آنان در ایران، خدشه رسیده است.  

یوسف عزیزی بنی ُطرُف که از نویسنده گان نام آشنای جامعه ی عرب های ایران است، پس از اعتراض سید حسن روحانی بر دونالد ترامپ، مقاله ای نوشت و در سایت اش منتشر می کند. من این مقاله را در این مقاله، اقتباس کرده ام. بهتر است با مطالعه ی آن، در منظر واقعیت هایی قرار بگیریم که اگر پدیده ی نفوذی فارسیسم در میان اعراب، باعث تفرقه می شود، در افغانستان ما، ماری ست که از خانه ی دشمنان داخلی بیرون می رود.  

آقای بنی ُطرُف با برشمردن اجحاف گسترده بر ضد جوامع غیر فارس در ایران، از «تغییر اجباری نام ها» در جغرافیای انحصاری فارس ها می نویسد. در این مقاله، اثرات منفی فارسیسم ایرانی بر واقعیت های اقوام غیر فارس، به تلخی به مشاهده می رسند. روشنگری این مقاله، شناخت ما از پدیده ای را بیشتر می کند که به نام فارسیسم، اثرات بد گذارده است، اما رهروان آن در افغانستان، دوست ندارند چنین حقایقی، خبری شوند. آنان خو گرفته اند با زیاده رویی، هتاکی و بهتان، نفع ببرند و بدتر از همه، تاریخ را به گونه ای     می خوانند که ترکیب زشت آنان (وابسته گی با خارجی) و ویرانی، هرگز مفهوم نشود.  

آقای بنی ُطرُف با برشمردن بخشی از واقعیت های تلخ تحریف تاریخ غیر فارس ها در ایران، روحانی را مخاطب ساخته است که سلطه ی سیاسی آنان، چه گونه مردم را از فارس و فارسی، متنفر می کند. این خطاب، ما را نیز در شناخت خودفروخته گانی کمک می کند که می کوشند در دایره ی باور های فارسیستی، «بد» خودشان شناخته نشود.  

افغان ستیزان داخلی، از کاه رویداد های دیگران کوه می سازند، اما دوست ندارند این حقایق افشا شوند که فرهنگ و اصالت های فرهنگی آنان در کشور های دیگر، چه بلایا و مصایب را تحمیل می کنند. 

 در جغرافیا های انحصارات در تاجیکستان و ایران، دگر ستیزی قومی، اصل شمرده می شود. بنابراین با اعمال محدویت بر زبان، فرهنگ، اصالت و تحریف تاریخ، می کوشند سلطه ی انحصاری را با امتیازات بالای مالی و مادی حفظ کنند؛ هرچند اگر به زیان، حذف، توهین، تحقیر یا فقر دیگران بیانجامند.      

يوسف عزيزى بنى ُطرُف می نویسد: 

آقای روحانی! شرم کنید. 

 شما صد ها نام ترکی و عربی را تغییر داده اید. 

آقای روحانی! رییس جمهوری اسلامی ایران. 

شما در سخنرانی روز جمعه 21/7/96 خود، دونالد ترامپ رییس جمهور ایالات متحد آمریکا را بی سواد توصیف کردید، چون «خلیج فارس» را «خلیج عربی» نامیده بود. من قصد بحث و جدل در این زمینه را ندارم و دیدگاه ام را در جای دیگر نوشته یا در زندان های مخفی وزارت اطلاعات در اهواز به بازجویان تان گفته ام. اعتراض من به دوگانگی معیارهای شماست. 

آقای روحانی! شرم چیز خوبی است، اگر ترامپ به زعم شما اشتباه می کند و کم سواد است، شما به مراتب از ترامپ بدتر هستید؛ زیرا نژاد پرست اید. چرا این را می گویم؟ خود می دانید که خاندان راسیست پهلوی، نام استان عربستان را به خوزستان و نام شهرهای عبادان، محمره، فلاحیه، خفاجیه، بندر معشور، خلف آباد، جزیره صلبوخ، هور دورق و صدها نام تاریخی و مردمی عربی دیگر را به آبادان، خرمشهر، شادگان، سوسنگرد، بندر ماهشهر، رامشیر، جزیرهء مینو، تالاب شادگان و.. تبدیل کرد. جمهوری اسلامی ایران نه تنها به خواسته های همیشگی مردم عرب در ایران برای اعادهء نام های تاریخی و مردمی مناطق عرب نشین اقدام نکرده، بلکه از سال 1357 تاکنون مُهر تایید بر مصوبات خاندان نژاد گرای پهلوی زده است و خود نیز نام صدها شهر و روستا و خیابان و محله و رودخانه و تالاب و دیگر اماکن طبیعی و جغرافیایی را به رغم میل و ارادهء اکثریت عرب ساکن این مناظق به فارسی تغییر داده است. اين كار را به اين وسعت، نه استعمار فرانسه در الجزاير انجام داده بود و نه استعمار انگلیس در هند. 

پس از انقلاب 57، مسوولان جمهوری اسلامی با طیب خاطر یا براثر اعتراض مردم، نام شهرهای زیر را تغییر دادند: شاهی به قائم شهر، باختران به کرمانشاه، بندر پهلوی به بندر انزلی، رضاییه به ارومیه و بندر شاه به بندر ترکمن تبدیل شد، اما در مناطق جنوب و جنوب غرب ایران نه تنها هیچ تغییری پدید نیامد، بلکه روند فارسیزاسیون دو چندان شد و نام های عربی بسیاری به فارسی تغییر یافت. آقای روحانی! این امر جز عرب ستیزی و نژاد پرستی چه نامی دارد؟ 

شما که خود را حقوقدان می دانید، دست کم باید بدانید، این عمل و دیگر اعمال قسری فارسیزاسیون و تغییر ترکیب جمیعت مناطق عرب نشین از نظر قوانین بین المللی نوعی پاکسازی نژادی و فرهنگی به شمار می رود. 

جناب روحانی! آقای ترامپ هیچ دستوری برای تغییر نام های بومی و تاریخی مردمان ایالت های مختلف نظیر کالیفرنیا، نیومکزیکو، هاوایی یا پورتوریکو را صادر نکرده است، اما مسوولان هر دو نظام شاهنشاهی و جمهوری اسلامی ایران این کار غیر انسانی و ضد فرهنگی را انجام داده اند. شما- البته- این کارهای راسیستی را علیه دیگر مردمان ایران و از جمله در مناطق ترک نشین هم انجام داده اید. شما نه تنها به تغییر نام های اصیل و بومی عربی بسنده نکردید، بلکه نام عرب ستیز رسوایی چون «پورداوود» و امثال او را بر خیابان های شهر هامان نهادید. 

نام های جدید فارسی در مناطق عرب نشین و ترک نشین ایران هیچ سنخیتی با زبان و فرهنگ و روحیات مردمان عرب و ترک ندارد و با زور سرنیزه و یاری فرهنگستان زبان فارسی بر آنان تحمیل شده است. 

ما براثر تجربهء تاریخی در نود سال گذشته- به ویژه از سال 57 به این سو- دریافته ایم که هدف راهبردی فرمانروایان ایران، ریشه کنی نام ها، نمادها و آثار ادبی و تاریخی مردمان عرب و ترک و دیگر ملیت ها در سرزمین نیاکان شان است. 

در این جا نام بیش از 190 شهر و روستا و خیابان و محله و رودخانه و تالاب و دیگر اماکن طبیعی و جغرافیایی را برای تان می نویسم تا پس از این، پیش از یاد آوری بی سوادی دیگر رهبران جهان، به حجم بی سوادی خویش و راسیسمی که در حق مردم عرب روا داشته اید، فکر کنید. این ها از سال 1302 تا کنون، از عربی به فارسی تبدیل شده اند. این نام ها- البته-  فقط بخشی از صدها نام تغییر یافته است: 

ردیف- نام عربى- نام تحمیلی 

1- عربستان – خوزستان 

2- المحمرة – خرمشهر 

3- عبادان – آبادان 

4- بندر معشور- بندر ماهشهر 

5- الخفاجية – سوسنگرد 

6- الخلفية (خلف آباد) – رامشير 

7- الفلاحية (الدورق)– شادگان 

8- ميسان – دشت ميشان و سپس دشت آزادگان 

9- العميدية – اميدية 

10- التميمية (هنديان)- هنديجان 

11- الگصبة (قصبة النصار) – اروند كنار 

12-  عبدالخان – الوان 

13- جزيرة صلبوخ – جزيرة مينو 

14- دار خوين – اروندان 

15- الحويزة – هويزه 

16- القوماط – هفت تپه 

17- دچة العباس (دكة عباس)- دشت عباس 

18- سيد جري – آقاجارى 

19- قلعة سحر – بامدژ 

20- المنيوحي – مينوبار (از توابع عبادان) 

 21- الميناو – ميان آب 

22- عين إخويش(الدچة) – چشمه خوش 

23- خور عبدالله – (بندر شاپور) و بعد از انقلاب «بندر امام» 

24- شط العرب – اروندرود 

25- هور الدورق (هور الفلاحية) – تالاب شادگان 

26- جبل مشداخ – کوه ميشداغ 

27- قرية الحايي – روستاى الهايي (در اهواز) 

28- قرية بروال – روستاى على آباد (در اهواز) 

29- حي الناصرية – خيابان نادري (در اهواز) 

30- حي ام الغزﻻن – كوى فرهنگیان (در اهواز) 

31- حي الجنیبة – كوى معين زاده (در اهواز) 

32- حي الكواخة – چهار راه زند (در اهواز) 

33- حي زوية العامري – كوى كوروش و سپس كوى ملت (در اهواز) 

34-  حي أم الحيار – محله يوسفى (در اهواز) 

35- سوق الحاج زكي – خيابان24 مترى (در اهواز) 

36- حي الهويرة – محلهء سپیدار (در اهواز) 

37- حي إبو إنخيلات – شهرك زردشت (در اهواز) 

38- حي الصفاء – محلهء آهن افشار (در اهواز) 

39- مفرق سيد لفتة – چهار راه آبادان (در اهواز) 

40- حي الملاگط (ملاقط) -  محلهء منبع آب (در اهواز) 

41- حي الصخيرية (الصخيريات) – محلهء سلطان منش (در اهواز) 

42- حي الأمنية – محلهء امانيه (در اهواز) 

43- حي الشكارة – محلهء پادادشهر(در اهواز) 

44- حي بیت سيد نعمة – كوى مجاهد (در اهواز) 

45- حي بيت حردان أو حي العزيزية -  خيابان خشايار (در اهواز) 

46- قرية أم صليبيخات – روستاى كوپال (در اهواز) 

47- حي الدايرة – محلهء شلنگ آباد و سپس کوی علوی (در اهواز) 

48- إرفيش – لشكرآباد و سپس نهضت آباد (در اهواز) 

49- حي چم إصخير أو حي الخالدية – كيانپارس و کیان آباد (در اهواز) 

50- البساتین(اسم قديم) أو حي الزهور – كوى گلستان (در اهواز) 

51- بستان الشیخ خزعل – باغ شيخ (در اهواز) 

52- بستان معين التجار- باغ معين (در اهواز – معین التجار مشاور شیخ خزعل) 

53- الدويرة – حصير آباد (در اهواز) 

54- أم الخروص – خروسي (در اهواز) 

55- حي الزهيرية – محلهء گلدشت (در اهواز) 

56- حي زوية عچرش – محلهء ملى راه (در اهواز) 

57- حديقة الگمبوعة (القمبوعة) – ابتدای پارک کامبوزیا و سپس به پارک امام رضا (در اهواز) 

58- النبهانية – چهارشیر (در اهواز) 

59- عين إدويه (حي العين) – عين دو و كوی همت (در اهواز) 

60- حي گرانة (قرانة) – محلهء پاستوریزه (در اهواز) 

61-  الحرشة – گاومیش آباد (در کوت عبدالله اهواز) 

62- مسجد الهنود – مسجد شهيد جعفري (مسجد اهل سنت در محلهء عامرى اهواز) 

63- حي الفاخري – محلهء زيتون كارگری (در اهواز) 

64- حي النوفل – كوى بهارستان (در اهواز) 

65- خِرْ اشلاگه «شلاقة» او الشريعة -  نيوسايت (در اهواز) 

66- حي الخزعلية – دروازه و خرم كوشك (در اهواز) 

67- النصة – شهرك دانشگاه (در اهواز) 

68- الزورة – فرهنگ شهر (محله ای در اهواز) 

69- نهر صلبوخ – كوپال (در حومهء غرب اهواز) 

70- أبو الدعالج – کوی انقلاب یا کمپلو (در اهواز) 

71- الدرويشية – كوى چمران (در اهواز) 

72- حي آسية – آسياآباد (در اهواز) 

73- حي فردوس– کوى پردیس (در اهواز) 

74- حي لذة – كوي امام (در اهواز) 

75- مفرق المحمرة – سه راه خرمشهر (در اهواز) 

76- قلعة إحمود – زيتون كارمندى (در اهواز) 

77- خيط الرواس – شهرك بهشتی (در اهواز) 

78- الزوية (الزاوية) – كوي آزادى و شايسته (در اهواز) 

79- حي العبارة – محلهء آخر اسفالت (در اهواز) 

 80- الرملة – رامه ( در اهواز) 

81- حي العامرية – كوى عامری (در اهواز) 

82- نهر كويرين یا (مسرقان) – رودخانهء گرگر 

83- المحيرزي – مهر زي (روستايى در محمره «خرمشهر») 

84- الچذابة – چزابه ( دروازهء مرزى در بسيتين «بستان») 

85- قرية الملا – ده ملا (در هنديان «هنديجان») 

86- نهر التميمية أو نهر زيدان – رود زهره (در شرق استان) 

87- البريگة «البريقة» – كوى لشكر 

88- السوس– شوش (دانيال) 

89- تستر- شوشتر 

90- نهر الجراحي – رود مارون 

91- شلاحي – زيناوند 

92- البسيتين – بستان 

93- بيت چریم «كريم» – شهرك حر 

94- الصالحية (صالح آباد) – انديمشك 

95- جحر السبع – هفتگل 

96- قرية شلوة – دشت آبي 

97- قرية اوشار- روستاى آبشار(در فلاحيهء «شادگان») 

98- خور كويرين – كوپرین 

99- الشاولي – شاه ولی 

100- المعمرة – نوآباد 

101- قرية أم الغزﻻن – روستای آهووند 

102- قرية «أم سراج» – روستای «فروزان» 

103- نهر الخير- خير آباد 

104- قرية البريچية (البريكية) – روستاى گلبهار (از توابع خفاجيهء «سوسنگرد») 

105- قرية الصالحيات – روستای دولت آباد 

106- قرية الربود – روستای درود 

107- الزورگ «الزورق» – دشت بزرگ 

108- نهر شطيط – چهار دانگه 

109- أبوالقاسم – شاه قاسم 

110- ميناء غنوة أو جنابة – بندر گناوه 

111- جزيرة قيس – جزيرهء كيش 

112- القابندية – گاوبندی و سپس پارسیان 

113- جزيرة جسم أو الطويلة – جزيرهء قشم 

114- جزيرة خرج (أم الربانيين) – جزیرهء خارک 

115- میناء ريق – بندر ريگ 

116- عسلو – عسلويه 

117- اﻷحواش – ميناب 

118- زیدان – سردشت 

119- رامز – رامهرمز 

120- نهر السليج – رودخانهء بهمنشير 

121- الكورة – شهرك طالقاني (در بندر معشور– ماهشهر) 

122- چم خلف عیسی– زهره (در هندیان – هندیجان) 

123- جزيرة شيخ شعيب – جزيرهء ﻻوان 

124- ميناء لنجة – بندر لنگه 

125- میناء ديرة – بندر دير 

126- جزيرة هنجام – جزيرهء هنگام 

127- قرية السابلة – روستای قدرت آباد (در بسیتین– بستان) 

128- دور اونتاش– چغازنبیل 

129- الجریة (القرية) – دهکده (بین حمیدیه و اهواز) 

130- الطلية – طلائية (در حویزه) 

131- قرية نهر العلم – روستای رادان (در عبادان) 

132- حي الكومة – كيمه شهرياری (در رامز- «رامهرمز») 

133- قرية الثدية – روستای ثدين، سپس روستای سدين و اکنون روستای شيرين 1و2و3 

134- قرية الدحيماوية – روستای آزادی (در بسیتین «بستان») 

135- قرية الدهلاوية – چمران (در بسیتین «بستان») 

136- حي الصوينخ – كوى وحدت (در عبادان) 

137- قرية المحسن – شریعتی (منسوب به سلطان محسن مشعشعی، سومین حاکم مملکت عربستان در شهر الحميدية. ضریح ایشان در همان جاست). 

138- الدهلة – دهلران 

139- الشبيشة – كوى امام خمينی (در نزدیکی شهر شیبان) 

140- عملة السيف – روستايى شهيد دانش (در شوش) 

141- قرية محمد الشغاتي(صرخة الدچة) – دو سلگ 

142- قرية الهوفل – روستای على آباد (در بسیتین – بستان) 

143- قرية بيت سيد يوسف(الدچة) – دال پری 

144- سوق اﻷمير (خزعل) – بازار اميرى (در عبادان) 

145- شلهة معاویة – شلهه امام حسن عسکری (در عبادان) 

146- قریه دار بارح – داربهاره (در شهر زیدان) 

147- مدینة الجراحي – شهر چمران 

148- الحشچة (الحشکة) – هچه (منطقه اى در ساحل رود جراحى در فلاحيهء «شادگان») 

149- ام الغزلان – مرغزار ( منطقه ای میان فلاحیه و معشور) 

150- امیلح – رحیم آباد (منطقه ای میان معشور و هندیان) 

151- أم الشنبار-  مش عنبر (منطقه ای میان معشور و هندیان) 

152- قریة السلیمان – روستای حسین ناهض (از توابع بخش شاوور) 

153- قریة بیت امزیعل – روستای آية الله رفسنجانی (از توابع بخش شاوور) 

154- قریة بیت علی زامل – شهید بهشتی (از توابع بخش شاوور) 

155- قریة بیت عجم – مجاهدين (از توابع بخش شاوور) 

156- قرية البزية – روستاى بوزي (در شهرستان دورق «شادگان») 

157- أبو الفارس – اسوار (در رامز «رامهرمز») 

158- أم الصخر – بردان (در محمره «خرمشهر») 

159- الرويس – برزين (در محمره) 

160- العصب – يزدنو (در حویزه) 

161- العبدلية – آزاده (در خلفیه «رامشیر») 

162- قرية المعانيج – روستای گلبوم (در عبادان) 

163- قرية أبوعظيم – روستاى مهان (در عبادان) 

164- قرية أبو فلفل – روستاى فركند (در عبادان) 

165- قرية البچاچرة – روستاى مينوچهر (در عبادان) 

166- قرية كوت شنوف – روستاى دل آويز (در عبادان) 

167- قرية المچري – روستاى چرامه (در عبادان) 

168- قریة ناهي – روستاى ناهيد (در عبادان) 

169- قرية أبوفلوس – پدرام (در عبادان) 

170- قرية اﻷزرگ (الازرق) - روستای کبودان (در عبادان) 

171- نهر العریض – پهناب (در عبادان) 

172- قرية نهر نشمي – پرند (در عبادان) 

173- قرية أبوشانگ – روستای شادان (در عبادان) 

174- قرية أبو صدرين – فرازان (در عبادان) 

175- قرية شنوف- روستاى زيبان (در عبادان) 

176- قرية رغيوة – روستای ريوار (در رامز «رامهرمز») 

177- قرية زويدي – زيور (در رامز «رامهرمز») 

178- قرية سلاحي- زيناوند (در بخش قصبه «اروند کنار») 

179- قرية الصويرة – روستای سورين (در هندیان «هندیجان») 

180- قرية ين معلى – فرازين (در شوش) 

181- حي المعموري – خیابان مولوی (در محمرهء «خرمشهر») 

182- قرية خین (خیین) – روستای خرمان (در محمره) 

183- قرية طراح ١- رامسه ١ (در حمیدیه) 

184- قرية طراح ٢ – رامسه ٢ (در حمیدیه) 

185- قرية الحثوک – مگران ١ (در مسير روستای خزرج به شهر شوش) 

186- قرية العذب – مگران ٢ (در مسير روستای خزرج به شهر شوش) 

187- قرية الرگيبة (الرقیبة) – روستاى مگران ٣ (در مسير روستای خزرج به شهر شوش) 

188- حي الفياضي – كوى ملت (در عبادان) 

189- قریة المدبچیة (مدبكية) – مربچه (در رامز «رامهرمز») 

190- قریة الزراقلة – روستای زراقلى (در رامز «رامهرمز») 

191- قرية بيت إكويش- اكيوشAKIVASH  (در مسير جادهء اهواز – شوش) 

منبع: 

http://yousefazizi.com/fa/%D8%A2%D9%82%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B4%D8%B1%D9%85-%DA%A9%D9%86%DB%8C%D8%AF%D8%8C-%D8%B4%D9%85%D8%A7-%D8%B5%D8%AF%D9%87%D8%A7-%D9%86%D8%A7%D9%85-%D8%B9%D8%B1%D8%A8%DB%8C/