دستان بازی که گذاشته اند، در گذری که تجربه ای از آزادی داشت، به درو و خرمن کوبی بیگانه گانی نیز رسیدند که در حد تعیین تکلیف، فرهنگ افغانان را تحلیل می کنند.  

در اعتراض به نام کهن و اصیل زبان دری، گروهکی از افراد شناخته شده در لندن تجمع کردند که قبلاً در قواره ی لعل زاد ها، مجموعه ای از دشمنان قسم خورده ی ما را آدرس می دادند. در این نوبت، از این باغ، بر دیگری رسید که با شنیدن و دیدن نام های بیگانه گان، بار دیگر ناگزیر شدم در موضوع دفاع از اصالت های فرهنگی- جهانی ما، هموطنان را متوجه کنم.  

در فهرست نام هایی مشهور، واصف باختری در کنار محمود دولتشاهی و صفر عبدالله، از مسوولان بی.بی.سی خواسته اند به جای نام دری، نام فارسی را برای افغانستان برگردانند.  

جدل ما برای دفاع از افغانستان و ارزش های افغانی، حتی به سرحد مضاعف رسیده است و افزود نو بر آن ها، باعث ملال می شود، بنابراین با شناختی که از مخالفان داخلی و منطق آنان وجود دارد، از کنار آنان می گذرم و بر دو نام دیگری ایست می کنم که ایرانی و تاجیکستانی اند.  

تا حالا سابقه نداشته است که یک افغان در مجامع بین المللی یا بیرونی، رسماً به حدود قبول شده و شناخته شده ی کشور های دیگر، اعتراض کند. مساله ی خط دیورند با ارزش تاریخی و پیوند های تنگاتنگ مردمان دو سوی آن، شاید از یگانه موردی باشد که هنوز بحث های آن را به سطح ملی و بین المللی، دنبال کرده ایم و می کنیم.  

افغانستان در صد سال اخیر، با اختیار سیاست های عدم مداخله و احترام به دیگران، به ویژه به همسایه گان نگریسته است. با درک این موضوع، هرچند نگرش ما در ساحه ی تاریخ و فرهنگ، اعتراضات و سفارشاتی دارد، اما این مورد هرگز به حدی نبوده است که در آخرین نمونه ی گستاخی، یک ایرانی و یک تاجیکستانی بدنام، فاشیست و شوونیست، در کنار چند ظاهراً منسوب به افغانستان، برای ما تعیین تکلیف می کنند. از قول ایرانی و تاجیکستانی آورده اند که گویا با تغییر مشی بی.بی.سی از فارسی به دری، اصالت های جامعه ی افغانستان، تغییر می کنند.  

ظاهر مساله، اگر درگیر موضع ما در حد سطحی نگری باشد، باعث می شود با چند شعار از کنار کسانی بگذریم که برای چیز فهمان هرگز پنهان نیست، وقتی یک شوونیست و فاشیست تاجیکستانی و ایرانی در فارسیسم تحلیل می کنند، به چه نظر دارند. 

 شوونیست های تاجیکستانی، بدون هیچ احصائیه ی دقیق، از بیش از 40 میلیون تاجیک در منطقه صحبت می کنند. این که تاجیکستان با 8 میلیون نفوس که نیم آنان غیر تاجیک اند، چه گونه به این مدعا می رسد، وضعیت اقلیت های افغانستان، ایران و اوزبیکستان، حقیقت را تبیین می کند، اما آنان  حول محور «فارسی زبان»، بهانه می گیرند، یعنی کسی که به اصطلاح فارسی می گوید، نه کسی که فارس باشد.  

در افغانستان ما، هزاره گان، یک سوم پشتون ها و شماری از اقوام دیگر، به ویژه عرب ها، به اصطلاح فارسی زبان اند. تحلیل محتوایی فارسیسم نشان می دهد، توجه بر تعمیم فرهنگی آن، شوونیست های ستمی، تاجکیستانی و ایرانی را متوجه کرده است در پهنای واقعیت های غیر تاجیک و فارس، از مزایای زبانی استفاده کنند. بر این گونه به بسط    ایده ای کمک می کنند که حتی جاهلی از این میان، خوستار احصائیه ی نفوس بر اساس واقعیت های قومی نه، بل بر اساس تکلم زبان شده بود. در این حماقت، کسانی که به اصطلاح فارسی زبان اند، در تذکره، تاجیک یا فارس می شوند. این مساله در حالی که به اجحافاتی در افغانستان، ایران و تاجیکستان رسیده است، نمایانگر ستری ست که شماری در ناخودآگاهی- به نام دیگران، تحلیل رفته اند.  

ستم ملی ایران، بسیار کوشیده است و می کوشد هویت های میلیون ها جمعیت غیر فارس را به نام عرب زبان، ترک زبان و ... به شیوه ای استحاله کند که در دو سوی این سیاست، اگر در افغانستان به فارسی زبان بودن هزاره یا بخشی از پشتون ها، طمع دوخته است، از رهگذر خطاب ترک زبان و عرب زبان، آز دارد آنان را گوینده تلقی کند. این حقیقت در متن خواسته های مذموم کسانی نیز قرار دارد که از توسعه ی نام دری، به خود می لرزند. موضع خصمانه ی ایرانیان در برابر واقعیت های افغانی ما و مردمان منطقه، بسیار پوشیده نیست، اما آوردن نام یک تاجیکستانی بدنام به نام صفر عبدالله، مرا تشویق کرد واقعیت هایی را در برابر افغانان قرار دهم که در کوشش های بیش از ده سال من، به انبوه چاپ و نشر کتب و نوشته ها می رسند.  

چند قبل اعتراض گسترده ی جامعه ی عرب تباران ایران و سراسر جهان، نام صفر عبدالله را رسانه یی کرد. این تاجیکستانی با ژست آبایی اش (فرهنگ شعوبیه)، اعراب را در وصفی به شعر می کشد که از هزار سال قبل، با نضج بدترین گروه اسلام ستیز، عرب ستیز و ترک ستیز- به نام شعوبیه، در ادبیات شاهنامه ها ظهور می کنند و هزار سال پس از آن، با قوتی عرض اندام کرده اند که الزامیت به نقد فرهنگ های خراسانی، آریایی و پارسی، به وجوب می رسد.  

صفر عبدالله، میلیون ها عرب را که اکثراً مسلمان اند، با اوصاف زشتی که میراث ابا و اجدادش است و در نوع پُست مدرن، هزاران نمونه ی توهین به اقوام غیر فارس و تاجیک در افغانستان نیز دارد، توهین می کند. او رو سیاهی را به نمایش گذاشت که گفتم اگر تبیین نکنم، در گناهی سهم خواهم داشت که از فرهنگ دهن گنده گی خراسانی، آریایی و فارسی یا پارسی، می شناسیم.  

توهین زشت شوونیست تاجیک به عرب ها 

یکی از شوونیست های به نام تاجیک، که عضو فرهنگستان زبان فارسی ایران نیز هست، در یک شعر به عرب ها توهین کرد. تخم لقی که فردوسی کاشته است، ذهن و زبان تاجیکان و فارس ها را مسموم کرده است. عنوان شعر «مسیج به عرب مدّعی» است که متن آن را می خوانید: 

من از این اعراب دون در حیرتم 

این غلامک های آن سوی خلیج! 

دست یازند بر خلیج فارس، لیک 

کار زیشان برنیاید هیچ هیچ 

هیچ نندیشند که در آن مخی است 

برنیاید مخی از آن کیچ کیچ 

هرگز آنجا سوسماری نیست نیست. 

هم ملخ! ای مردمان گیجِ گیج! 

تو دگر دعوی خالی نآورید 

این پیامک را کنم برتون مسیج! 

شاعر در توضیح «کیچ- کیچ» می گوید «لفظی که با آن بزها را بخوانند» که احتمالاً به نام بز در زبان ترکی، بی ربط نیست. 

این توضیح در حالی صورت می گیرد که عده‌ای از دانشمندان غرب و روس، بر اساس شکل فارسی میانه، واژه ی تاجیک یا تازیک- به معنای «عرب»، نام تاجیک را نیز به عرب نسبت می دهند و برخی تاریخنگاران، تاجیکان را از اعقاب عرب هایی می دانند که در صدر اسلام در غرب خراسان، سکنی گزیدند. در حالی که در فرهنگ لغات ذیل، معنای تاجیک، نوشته شده است: به غیر ایرانیان گویند، صفر عبدالله، مانند کاسه ی داغ تر از آش، خود را ایرانی تر از شهروندان ایرانی می پندارد. 

در حالی که دو سوی خلیج، عرب نشین است، صفر عبدالله، عرب ها را شماتت می کند که چون خلیج، ملخ و سوسمار ندارد، شما ادعای خلیج عرب را نداشته باشید. بر اساس این منطق، احتمالاً سگ ماهی های خلیج، دلیل و سند مالکیت شوونیست های فارس بر نامگذاری این خلیج، به فارسی است. 

صفر عبدالله، مدیر تاجیکی بخش ایران‌شناسی دانشگاه آلماتی قزاقستان است و معلوم نیست بر چه اساس در سال گذشته، نشان طلای‌ «وحدت» قزاقستان به وی اعطا شد؛ در حالی که رویکرد شوونیستی وی- نه تنها بر مبنای اهانت به عرب ها، که در راستای خیانت به مردمان ترک زبان، استوار است. صفر عبدالله از دوستان نزدیک غلام علی حداد عادل و سردمداران ستون پنجم شوونیسم فارس در آسیای میانه است. 

منبع: 

http://www.araznews.org/fa/Archives/23913 

چنین موجودی در جمع گروهک ستمی- سقوی، به بی.بی.سی اعتراض می کند تا نام دری افغانان را با فارسی، عوض کنند.  

افرادی با چنین اندیشه و چنان گرایش، بدتر از آن داعشی وحشی استند که با کاشت خراسان اسلامی، به ذوق تمام تات ها، مجوس ها و گبر های داخلی زد که با خراسان خیالی خویش، مدینه ی فاضله ی ضد اسلامی ساخته اند و در نمونه ی برنامه ی رقص سماع، دیدیم چه می خواهند.  

خاطر نشان کرده ام، موضع غیر منطقی و انتقاد عقده مندانه و برخاسته از ستیز و حسد، اگر آسیب می رساند، ده ها برابر بیشتر باعث می شود طرفی که وجاهت و حیثیت اش را عملاً ثابت می کند، سود ببرد. 

 گستاخی ها، توهین ها و زشت گویی ها، نه فقط مردم را بیدار کردند، بل متوجه می کنند  با شدت و حتی تعصب، از خودشان دفاع کنند. انگیختن حساسیت ها بر ضد نام های افغان و دری، مردم ما را وارد مرحله ی دیگری کرد تا هوشیارانه درک کنند، تحلیل های فرهنگی که به نام حوزه ی اشتراکات و فرامرز ها ارایه می شوند، خود از ابزار مهم مداخله، تهاجم و تجاوز اند. 

 مغشوش کردن اذهان عامه بر واقعیت های افغانی، چیزی جز حذف تاریخ و نام افغانان نیست. بر این اساس وقتی در برابر نام دری، حساسیت می کنند، در عقب این تعصب، به نگرشی توجه دارند که در تحلیل نهایی فارسیسم، جغرافیای افغانی را واحد گسسته ای محاسبه می کنند که اگر پایه های شهرت آن با نام های افغانستان، افغان، پشتو و دری ریزش کرد، در آوارش سهم کشور هایی را محاسبه کرده اند که روزی یک ستمی معلوم الحال در یک مصاحبه ی تلویزیونی گفته بود: افغانستان، کشوری ست که از بُرش کشور های همسایه، ساخته اند. این بی چاره ی نادان، فراموش کرده بود که اگر برداشت آنان از تاریخ افغانستان را نیز بیاوریم (صد سال)، بیشتر از پاکستان 70 ساله، ایران نود ساله و تاجیکستان بیست و چند ساله می شود. لطیف پدرام، این تعبیر را به شاخه ی شکسته ای تشبیه کرده بود که گویا در 1747، آنان را از درخت (ایران)، جدا کرده اند.  

در افغانستان ما، در تذکره های هزاران عرب، تاجیک نوشته اند. اگر شاعر شوونیست تاجیکستانی بداند که منفی بافی های قومی، از بیش از یک دهه می شود که اعراب افغانستان را تحریک کرده است به نام فارسی زبان، در تذکره ی خویش تاجیک ننویسند، بسیار دیگر نیز به هوش می آیند که سیاسی ساختن واقعیت های انسانی، چه قدر زیانبار است.  

در زیر، نمونه ای از میان ده ها صفحه ی رسانه یی اعراب افغانستان را انتخاب کرده ام که خواهان تثبیت واقعیت قومی شان به نام عرب در تذکره ی تابعیت افغانستان اند.  

https://www.facebook.com/%D8%B9%D8%B1%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%81%D8%BA%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-Afghanistan-Arabs-634061156687640/ 

هراس علاقه مندان به درج هویت قومی در اوایل تضاد ها برای پخش تذکره ی الکترونیک که عطا محمد نور در مصاحبه ای با ابومسلم شیرزاد، تذکر داده بود، زود پارتنران آنان را واداشت تا همانند حفیظ منصور در مقاله ای به نام «من این طور فکر می کنم، شما چه طور؟» با سراسیمه گی، درج نام قوم در تذکره را بی فایده بدانند؛ زیرا می دانند هویت قومی، سوا از مساله ی به اصطلاح فارسی زبان می شود.  

بسیاری می دانند که رویکرد غیر منطقی، بیشترینه دامن کسانی را می گیرد که فکر می کنند با افغان ستیزی یا دری ستیزی، دیگران را تضعیف می کنند.  

گرم شدن بحث های دری افغانی یا فارسی ایرانی، مسوولان صدای آمریکا را به فراخوانی کشانیده است که هرچند غیر علمی عنوان کرده اند، اما با ضعف های چنین برنامه ها، آسیب می رسانند. 

 صدای آمریکا در شبکه های دری و پشتوی آن رسانه، همه پرسی ای را برگزار کرده است و از مخاطبان خواسته است، دری یا فارسی؟ بر کسی پوشیده نیست که صفحات رسانه یی دری افغانستان، خواننده ی تاجیکستانی و ایرانی نیز دارند، بنابراین در صفحات نظر پرسی صدای آمریکا، ارقام فارسی، بلندتر می روند. 

 افغان ستیزان داخلی با استعانت از دوستان تاجیکستانی و ایرانی، لینک های همه پرسی صفحات صدای امریکا را در اختیار ایرانیان و تاجیکستانی ها قرار داده اند. باتوجه به این واقعیت که سطح کاربران شبکه های اجتماعی و نت ایران، بسیار بلندتر از افغانستان است، ایرانیان در جمع تاجیکستانی ها، وارد لینک های دری و پشتوی رسانه ی صدای آمریکا شده اند و با رای به فارسی، در تعمیم غلط فهمی ای کمک می کنند که اگر افغانان، دیر بجنبند، ارقام غلط، معضل دیگری می شود که برای رفع آن، هزینه های زیاد زمانی می خواهد. 

 در زیر در کنار لینک صفحه ی بی.بی.سی دری، لینک های صفحات همه پرسی پشتو و دری صدای امریکا را نیز قرار داده ام. از هموطنان می خواهم با کمی حوصله و صرف وقت بیشتر، با حمایت از دری و نی به فارسی، به بیگانه گان و بیگانه پروران تفهیم کنند، کسی حق ندارد به افغانان، تعیین تکلیف کند! 

لینک صفحه ی فیس بوک بی. بی. سی دری 

https://www.facebook.com/bbcdari/?hc_ref=ARRZEUE-B-AQqTJ-J7xzZlcOXs69gw3qI5yxFjKkJINT2LPlCtu2zGKUQaGaMUXx0JI&fref=nf 

لینک های صفحات پشتو و دری همه پرسی صدای امریکا  

پشتو: 

https://www.pashtovoa.com/a/4118377.html 

دری: 

https://www.darivoa.com/a/4118324.html 

شرح تصاویر: 

تجمع ایرانیان، تاجیکستانیان و افراد ظاهراً منسوب به افغانستان در لندن. اینان خواستار تغییر نام دری افغانستان به فارسی اند. 

یادآوری: 

بر اثر بیماری شدیدی که از تقریباً ده روز به این سو، در کنار معضلات کاری و اقتصادی، مرا گرفتار کرده است، سلسله ی همکاری قلمی ام با دنیای مجازی افغانان، قطع شده بود. امروز نیز با وصف ضعف های جسمی، اما بر اثر حساسیت و اغراض بیگانه گان، کوشیدم با سبک، سیاق و شیوه ای که هموطنان از این قلم می پسندند، نوشته ای ارایه کنم که با اسناد و مدارک، از حُسن چیز های متفاوت، آدرس مرا مشخص می کند.  

از تمام دوستان داخلی و خارجی (ترک تباران و اعراب ایران)، هموطنان و افغانانی که لطف دارند نوشته های مرا می خوانند و تحسین می کنند، سپاسگزارم که در چند روز غیابت، از طریق صفحات من در شبکه های اجتماعی، ایمیل و تیلیفون، جویای احوال شدند و اظهار نگرانی کرده بودند. انشاء الله، تا نفس باقی ست، از موضع روشنگری، حق، افغانیت و اسلامیت، کنار نمی روم. توکل به خدا (ج)!